دفترچه شخصی سید محمد امین هاشمی

یک دفترچه مجازی برای یادداشت روزمرگی ها ، خاطرات ، تفکرات ، نظرات شخصی و ...

۹۸ مطلب با موضوع «روزنوشت» ثبت شده است

253

کتاب در مورد بی خدایی خریدم بخونم

از این دستفروش های کنار انقلاب

یه جوری چاپش بده که وجود خدا خرافه هم باشه دلت میخواد خداباور بمونی

  • ۱ نظر
    • امین
    • جمعه ۴ اسفند ۹۶

    254

    نزدیک عید میشویم

    این ماه کلاس ملاس پولی تعطیل

    بچسبیم به سایت و شبکه اجتماعی ها

    کارای نصفه نیمه رو جمع کنیم

    خیلی کیفیت کارای رایگانم داشت میومد پایین

    ایشالا همه چی رو اوکی میکنیم توی این یک ماه

    عید هم کلاس میذاریم

    نمیدونم خوبه یا نه

    ولی میگن خوبه

    بریم ببینیم چی میشه

  • ۲ نظر
    • امین
    • پنجشنبه ۳ اسفند ۹۶

    255

    وات دِ هِل آر یو دوینگ گایز ؟


    هات چاکلت بشیر ریخته رو میز

    همینجوری فراینده ریخته شدن رو نگاه میکنه و میگه "ای وای خدای من"

    کاملا هم جدی

    میگم داداش یه عکس العملی ، یه حرکتی ، لیوان رو بگیر لااقل بیشتر از این نریزه

    بعدم اخه مرد مومن "ای وای خدای من"؟؟؟؟

    تورو خدا داداش


  • ۱ نظر
    • امین
    • چهارشنبه ۲ اسفند ۹۶

    263

    این همه شعبون بود
    یه بار در ماه میخواستیم رمضون باشه ازش
    همچین میزد به برق که ...
    نخواستم
    دیگه هم نمیخوام
    نمیذارم بفهمه هم که نمیخوام
    سگ خورد

    همون حق داشتن بقیه 
    من میخواستم متفاوت باشم
    من میخواستم خیلی همه چیز خوب باشه
    من گه خوردم بلا نسبت شما

    من تعادل ندارم ، نمیتونم روی یه چیز ثابت قدم وایستم
    تعادل چیز خوبیه
    مثل من نباشید

    من املت هم دوست دارم
    املت چیز خوبیه
    مثل من باشید

    به حول قوه الهی ، زین پس تغییراتی ثابت در من رخ خواهد داد
    قبلا هم تغییراتی داشتم که پاش موندم
    این که چرا گفتم رو هم نمیدونم
    دلم خواست وبلاگمه

    لینکدین رو اوکی کردم ، پروفایل رو هم
    توئیتر رو هم میخوام اوکی کنم
    جمله کوتاه ولی زیاد گفتن رو دوست دارم
    جدیدا هم دوست دارم
    قبلا نداشتم

    دلم میخواد چشمامو ببندم بعد باز کنم ببینم یه سری چیزا تموم شده
    سرم از تو میسوزه

    شایان میگه غیر طبیعی هستی
    میگه شر زیاد میگی
    مگم دلیل هام قانعت نمیکنه
    میگه چرا میکنه
    ولی شر زیاد میگی

    هرچه کردم خودم کردم که لعنت بر خودم باد
    هرچه کردم خودم کردم که لعنت بر خودم باد
    هرچه کردم خودم کردم که لعنت بر خودم باد

    گوش نکردن به نصیحت بده
    به نصیحت گوش کنید
    من گوش ندادم ، شوخی زیاد کردم 
    غلط کردم
    مثل من نباشید




  • ۰ نظر
    • امین
    • سه شنبه ۲۴ بهمن ۹۶

    264

    عکس کلاسم ، روی پروفایل تلگرام بود

    دانشجوهام 15 تا مرد بودن دوتا خانم

    حفاظت پیام داد


    میگه ما با شماها این همه خوش رفتاری میکنیم

    بعد میری هشتگ نه به سربازی اجباری میذاری؟


    مگه من نه به سرهنگ بودن تو گفتم که ناراحتی؟

    سربازی اجباری چه ربطی به خوب بودن و بد بودن توش داره؟

    نمیفهمه اقا

    نــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــیــــــــــفــــــــــــــــــــــــــــتـــهـــــــــــــــــــــــــــــــــمه

  • ۴ نظر
    • امین
    • دوشنبه ۲۳ بهمن ۹۶

    266

    مرخصی گرفتم که بین التعطیلین رو بچسبم به کار
    توی محل کارم الان
    بینش یه گزارش هم بنویسم
    روز 266 در حال رد شدنه

    یه زمانی فکر میکردم این که میگن ادیشون چندین هزار بار تلاش کرد و از نظر عموم مردم ، شکست خورد تا لامپ رو اختراع کنه ،چ حسی برای خودش داشت؟
    خیلی فرقه
    گفتن عدد X هزار بار تا تجربه ی X هزار بار

    قبل از اومدن به سربازی ، میفتم دو ساله دیگه تموم میشه
    الان توشم ...
  • ۰ نظر
    • امین
    • شنبه ۲۱ بهمن ۹۶

    268 + 267

    دارم لب تاپ جدیدم رو اوکی میکنم 

    5شنبه رفته بودن دیدار رهبری تقریبا پادگان خالی بود

    شنبه مرخصی گرفتم به کارام برسم

    دوشنبه باید برم

    دارم اکانتم رو توی سایت profile.ir اوکی میکنم به نظر سایت خوبی میاد


  • ۰ نظر
    • امین
    • جمعه ۲۰ بهمن ۹۶

    269

    امروز روز خوبی بود

    استراحت کردم

    تفریح کردم

    و دارم کم کم آماده میشم برم پی کارا

    فردا هم میرن دیدار رهبری

    نیستن الحمدالله

    فردا هم خوب خواهد بود به امید خدا

  • ۳ نظر
    • امین
    • چهارشنبه ۱۸ بهمن ۹۶

    شروع روز شمار

    1 / 12 /1395

    شروعش بود

    قرار بود 21 ماه باشه ، وقرار هم هست 


    بگو 20 ماه ولی از 1/1/1395


    12 روزش رو هم سگ خورد

    میگیم تا الان 11 ماه رفته

    میشه 9 تا


    9 * 30 ؟ میشه270 تا


    از فردا شمارش معکوس از 270 شروع میشه


  • ۶ نظر
    • امین
    • سه شنبه ۱۷ بهمن ۹۶

    روز خاص

    اولین روزی بود که داخل پادگان فاصله در تا اداره مهندسی رو با لبخند میرفتم

    به لطف برف های دوست داشتنی و قشنگ


    **********


    داداشم رفته بود راهیان نور ، ریلشون یخ زد گیر کردن

    پیام صوتی فرستاده به خبرگزاری فارس ، با حالت جیغ و داد که ما تو برف گیر کردیم نیاز به پشتیبانی داریم به حاجی بگید نخودا رو بریزن

    جو راهیان نور گرفته بودش :-D


    **********


    سروانه داشت میرفت

    خیلی شیک دولا شد رو زمین جفت مشتاشو پر برف کرد

    دو تا سربازه که نزدیک شدن مالید تو صروتشون :-D

    سربازا هم گرفتنش برف مالیش کردن

    معنای واقعی خشونت نظامی رو اینجا فهمیدم :-D


    **********


    دستمو از پنجره گرفتم بیرون

    دوتا دونه برف اومد رو دستم

    خوردم

    خیلی هم حال داد


    **********


    اگر بیخانمان ها نبودن دعا میکردم که حالا حالاها بباره

    ایشالا این سرما و برف برای همه فقط لذت داشته باشه

    یه روزی

    این روزا که مسلما اینجوری نیست

  • ۰ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۸ بهمن ۹۶