دفترچه شخصی سید محمد امین هاشمی

یک دفترچه مجازی برای یادداشت روزمرگی ها ، خاطرات ، تفکرات ، نظرات شخصی و ...

۹۸ مطلب با موضوع «روزنوشت» ثبت شده است

126 (مارمولک طور)

یه کلیپ بود توی اینستا ، توی اکسپلور من اومده بود

بعد توش عکسایی از داوود هزینه و محسن افشانی و ... 


محسن افشانی یک بار در حالت هایی که ویدیوهاش رو احتمالا دیدیدم

و در عکس بعد محسن افشانی توی حرم


یا مثلا یه بار این پسره مسعود ترکیبی رو دیدم که توی حرم بود

بارها هم که ...


خیلی های دیگه هم همینجوریاست

من با دیدن این افراد یاد مارمولک میافتم

دزدی که به واسطه لباسی که دزدی بود ، مردم رفتارشون باهاش عوض شد

تغییر رفتار ادما اون رو ادم بهتری کرد


(با یاداوری صحنه ای از مکالمه نئو و ارشیتکت توی فیلم ماتریکس) گاهی اوقات ادمها توی مسیر مشخص "قرار داده" میشن

یعنی مثلا من میخوام شما به یه چیز بد فکر کنی ، میام بغل دستت میشینم و در قالب یک دوست دائم بهت میگم به اون چیز بده فکر نکن به اون چیز بده فکر نکن

یا مثلا من میخوام شما به شکست عشقیت فکر نکنی ، میام در قالب یک متن در مورد محسن افشانی و داوود هزینه و ... و در قالب یک مثال به شکست عشقی اشاره میکنم و باعث میشم حتی شما تصویر طرف رو هم تصور کنی (و اگر هم نکرده بودی با همین قسمت اخر متن میکنی)

ظاهرا من هیچ کار بدی نکردم ظاهرا ولی در عمل من شما رو به اون سمتی که دلم میخواست هدایت کردم چون در این حد عملکرد مغز شما رو میشناسم


حالا از کرم داشتن من که بگذریم ، این حرفا رو زدم که برگردم به صحبت های اولم

محشن افشانی و ... به نظرم هدایت میشن

یعنی توسط مردم ، توسط فرهنگ

اینکه محسن افشانی اگر به یه خیریه کمک کنه اونقدر صداش نمیپیچه و اون قدر به اسم خَیّر دیده نمیشه

اگر بره حرم به عنوان یک انسان مومن شناخته نمیشه

اما اگر عکس یک لباس زیر رو عمدا یا سهوا پخش کنه توسط خیلی ها دیده میشه



من ، شما ، پدر و مادرهامون ، خیلی از مقدس ترین هایی که قبولشون داریم ، همه و همه گناه و اشتباه میکنیم

اینکه امکان برگشت از اشتباهمون زیاده ، دلیل اینکه خیلی هامون درست میشیم اینه که ما رو به اسم اون قضیه نمیشناسن

اگر شما عکس لباس زیر شریک زندگیتون یا شریک جنسیتون رو سهوا یا عمدا بذارید اینستا به اسم محسن شرتی شناخته نمیشید

برای همین هم راحت تر بر میگردید

اگر شما عکستون کنار دختر خاله هاتون لو بره مردم و تمام سیستم های قضایی و ... شما رو با عبارت "پلیس فتا حواسش به همه جا هست" نمیشناسن که دیگه اگر بخوای هم نتونی برگردی

اگر هم کسی اشتباها داخل گوشیتون یا هرجای دیگه ویدیویی از شخصی ترین لحظه های روزتون ببینه ، جوری نمیشه که اسمتون ، حتی اگر روی یک ماهوراه فضایی هم بره یاداور فیلم های مستهجن بشه (زهره)



الللللللللبته که همین پست و همین انعکاس نکات منفی من ، خودش توی همین چرخه قراره میگیره

یعنی ما هم اگر این رفتار رو داریم ، خودمون هم یه جورایی توسط باقی افراد بازی داده شدیم

قضیه مرغ و تخم مرغه دیگه 

و چه بد قضیه ایست قضیه مرغ و تخم مرغ...

اینجوری میشه که یهو ژاپن میشه اینجوری خفن

اینجوری شده بود که یه زمانی ایران هم خیلی خفن بود

فکر کن ، اسکندر مقدونی ، چنگیزخان و ...



بگذریم

شاید ما نتونیم سطح بدی این کارها و لایک ها و ... رو ببینیم

ولی اون خانم ایرانی که رفت توی یوتیوب و چندین نفر و کشت و خودکشی هم کرد میتونه یه گوشه ایش رو بهمون نشون بده


یادمون نره :

به اندازه ذره ای و کمتر از آن ...

به اندزاه ذره ای...

ذره


  • ۰ نظر
    • امین
    • دوشنبه ۱۰ ارديبهشت ۹۷

    127 لعنتی

    منو تا ساعت 4 نگه داشت :-|
    بابا پدر آمرزیده ، من ساعت 6 قرار کاری دارم
    خیلی حالم بد بود
    اوج عصبانیت برای من اینه که دست و پام ملیرزه ، احساس میکنم دستم داره بی حس میشه و طوری میشم که نمیتونم راه برم
    یکی دو بار کلا در این حد عصبانی شدم فک کنم

    برای بیان سطح عصبانیتم بگم که کم کم داشت دستم میلرزید


    با تاکسی گرفتن و بدو بدو کردن و نماز هول هولکی خوندن و ... خودمو رسوندم به قرار کاریم
    از وقتی نتیجه قرار کاریمو دیدم ، همه اش به این فکر میکنم اگر ازاد باشم چقدر کار میکنم ...
    چقدر پول حلال در میارم

    امروز چندبار حرف های اون خانم اینستاگرامی با عکس پروفایل اقای خامنه ای میاد توی ذهنم:

    " بده دارن توی سربازی بهتون کار یاد میدن و برای بازار کار اماده اتون میکنن؟"
    "ولتون کنن جیکار میکنید مثلا؟ میرید علاف میچرخید دیگه"
    در اخر هم که میگفت "من یه چیزایی در مورد خوبی های سربازی میدونم که شماها نمیدونید" :-|

    اخه خواهر من
    دختر خوب
    شما کی هستی مگه؟ شمایی که فکر میکنی به ما توی سربازی کار یاد میدن ، چطور ممکنه اطلاعات خاص و سری داشته باشی؟
    شما عزیز دل برادر که زحمت بررسی صفحه اینستا من رو به خودت نمیدی تا ببینی من خودم مشغولم و علاف نیستم که بخوان از علافی نجاتم بدن ، چطور خودت رو در جایگاه با بصیرت و بنده حقیر رو در جایگاه بی بصیرتی میبنی؟


    از قضاوت خیلی بدم میاد
    سعی میکنم قضاوت نکنم و خیلی دوست دارم قضاوت بیجا نشم
    حتی دوست ندارم قضاوت کردن های دیگران رو هم ببینم 

    بعضی از حرفای حاج مهدی رو که میخونم ، انگار یه بخش خاک شده توی خودم رو میبینم که منم گاهی دلم میخواد یه حرفایی بزنم و یه چیزایی بگم که به خاطر همین قضاوت ناخوداگاه نمیگم
    حالا ولش کن

    دوست دارم ساعت ها به این خانمه فکر کنم و اون اتیش درونم رو خاموش کنم

    دوست دارم هزار بار بهش فکر کنم
    هزار بار جلو نوشتن فحش بهش رو بگیرم

    دوست دارم بشینم پیشش ، باهم حرف بزنیم
    برام از مقام عطمای ولایت بگه
    عصمت اقا رو برام با ایات قران ثابت کنه (نوشته هایی رو در مسجد کوی پسران خوندم که تلاش داشت عصمت رو برای اقای خامنه ای با ایات قران ثابت کنه)
    دوست دارم جلوش بشینم ، برام از شباهت های اقا و امیرالمومنین (ع) بگه
    بگه برام از شباهت بی بصیرتی اهل کوفه و جماعت مذهبی نما و شیعه انگلیسی و اسلام امریکایی امروز
    برام از فلسفه امام خمینی و عمق نگاه سیاسی امام راحل بگه
    دوست دارم برام از تصمیمات بی نظیر دو رهبر بزرگ ایران بگه و ثابت کنه که هرجا رهبری حرفی زده همه چیز بی مشکل بوده...

    (باور نمیکنید چقدر دلم میخواد هر کدوم از این جلمه ها رو باز کنم و تک تکشون رو جواب بدم و رد کنم)

    خلاصه که برام بگه و بگه و بگه...
    و من بدون مصرف هیچ ماده مخدر ، هیچ ارامبخش ، هیچ ماده مست کننده و هیچ چیز دیگه...
    بشینم مو نگاهش کنم و لبخند بزنم و اخر سر با ارزوی موفقیت خداحافظی کنم و برم
    بتونم از درون آآآآآآرامش کامل داشته باشم و دلم نسوزه
    بتونم همه چیز رو واگذار کنم به خدا و بگم ایشالا که همه چیز درست میشه


    همچین امینی برای من یه ارزو هست که قدم به قدم تلاش میکنم بهش برسم
  • ۸ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۹ ارديبهشت ۹۷

    128

    برای اولین بار در طول حدود یک سال گذشته ، من از آموزش هام فیدبک منفی گرفتم

    البته در همین روز که اولین فیدبک منفی اومد ، حدودا 6 تا فیدبک مثبت هم دریافت کردم که بعضی هاش واقعا خفن خوب بود


    اما جوابم به این فیدبک منفی انچنان همراه با آرامش بود که به شکل خفنی به خودم افتخار کردم

    از این رو میتوانید نظر منفی به همراه جواب من رو در ادامه بخوانید:


    شما که خودت رو متخصص و مدرس دیجیتال مارکتینگ معرفی می کنی بهتره در قسمت هایی که میگی "فکر می کنم" اسمش اینه" و "تلفظش اینه" و "نمیدونم مخفف چیه" بیشتر تمرکز کنی و اونها رو یاد بگیری.

    تلفظ درست MOZ و Reportage رو هم بهتره یاد بگیری دیگه وقتی وارد دنیای حرفه ی تدریس میشی درست نیست تلفظ اشتباه رو به دیگران یاد بدی.

    در ضمن همه سایت هاشون رو با وردپرس نمی سازن که هی پلاگین معرفی میکنی. شما میدونی این همه پلاگین سایت رو کند میکنه؟! امنیت سایت رو میاره پایین و کلی مشکل دیگه درست میکنه؟!

    کسی تدریس میکنه درست و شفاف صحبت میکنه نه اینکه هی کلمات آخر جملات رو بخوره و هی نفس نفس بزنه و فعل رو از جملاتش پاک کنه.

    کسی که در تدریس اعتماد به نفس داره از کسانی که در اون جلسه حضور دارن سوال میپرسه، اونها رو در بحث درگیر میکنه، نه اینکه کل وقت رو خودت حرف بزنی و از سوالات برای اینکه جواب شون رو نمیدونی بگذری و طفره بری.

    در کل 25 سال سنی نیست که بخوای اسم خودت رو متخصص بنامی. شما بهتره یه رزومه درست درمون آنلاین داشته باشی و یه سایت هم درست کرده باشی که بتونی بهش اشاره کنی.


    جوابم :



    سلام خدمت شما دوست عزیز

    من 24 سالم هست و از 18 سالگی در حوزه های مختلف وبمستری کار کردم و همیشه هم هرجا سوال شده رزومه ام رو گفتم

    چندین سایت رو به عنوان متخصص سئو کار کردم و همیشه هم بهشون اشاره میکنم ، الان هم وضعیت خوبی دارن 

    در حال حاضر هم سایت هایی دست من و تیمم هست که رشد خیلی خوبی رو دارن

    خداروشکر


    من افتخار میکنم که وقتی چیزی رو نمیدونم ، اعلام میکنم که فلان مطلب رو ، فلان اسم رو یا فلان روش رو نمیدونم ، به جای دروغ گویی

    تلفظ هر دو کلمه ماز و ریپورتاژ رو بلدم ، ریپورتاژ که مشخصه و ماز رو هم از خود زبان رند فیشکین CEO وب سایت ماز میگم ماز


    بله حق با شماست همه سایت هاشون رو باوردپرس نمیسازن ، من هم هروقت دوستان جاگزین رو سوال کردن جواب دادم و تا جایی که بلد بودم ابزار جایگزین گفتم

    البته که هیچکس به اجبار به کلاسها اورده نمیشه ، هرکس سایتش وردپرسی نیست میتونه تشریف ببره جای دیگه برای آموزش


    اگر تند صحبت میکنم دلیلش این هست که سعی میکنم نهایت استفاده رو از زمان ببرم ، اگر نحوه صحبت کردن من اذیتتون میکنه خواهش میکنم با استفاده از محتوای آموزشی همراه با صحبت های بی کیفیت من خودتون رو اذیت نکنید


    در پایان هر بخش من همیشه از دوستان میخوام اگر سوالی دارن بپرسن

    اگر کلاس ها رو حضوری تشریف اورده بودید میدید که در زمان استراحت بین کلاس ها همیشه دوستان جمع میشن و سوالاتشون رو میپرسن و من درخدمتشون هستم

    من تمام سوالات رو یا جواب میدم یا میگم نمیدونم به فلان شخص مراجعه کنید


    ممنون بابت نصیحت هاتون

    ای کاش شما هم یاد بگیرید از کسی که با 24 سال سن 5 نفر رو حقوق میده و در روز بیشتر از 16 ساعت رو برای کار میذاره حمایت کنید

    حمایت به این معنی که حداقل با لفظ تند خودتون سعی نکنید ازارش بدید.

    من به خاطر فیدبک های بسیار خوبی که از دوستان میگیرم خداروشکر با یک صحبت تند ناراحت نمیشم

    فیدبک هایی که از سمت دوستانی میاد که کلاس های چند میلیونی رو شرکت کردن و اخر سر از کلاس های رایگان ما باز هم اطلاعات مفید میگیرن


    در اخر اگر این ویدیو ها باعث هدر رفتن حجم اینترنت و زمان شما شده معذرت خواهی میکنم و امیدوارم بتونید در محتواهای رایگان دیگه از باقیه برگزار کنندگان رویدادها ، آموزش بهتری رو تجربه کنید

    موفق باشید @}---

  • ۳ نظر
    • امین
    • شنبه ۸ ارديبهشت ۹۷

    132

    یه تفکری هم هست که میگه من خیلی بدم که کسی کاریش نداشته باشه


    بدم نیست

    حسش خوبه

    همین که نخوام یه ساعت توضیح بدم که میشه هم کپی رایت رو رعایت کنی هم چندتا سریال رو دزدی ببینی


    خسته شدم از توضیح یان منطق ساده که شما وقتی پات میره توی جوب ، دراز نمیکشی توی جوب ، در اولین فرصت همون پای مبارک رو تمیز میکنی 


    خسته میشم از توضیح اینکه بله من اهنگ خواننده خانم گوش نمیدم ولی ولی پیت بول گوش میدم


    من مذهبیم ولی روابطی هم دارم

    هرکی میگه روابط ، منظورش روابط جنسی نیست در ضمن


    من نمازم رو همونجایی میخونم که یک نیروی بهایی هم استخدام کردم

    چون نمفهمم باید چه غلطی بکنم در برابرش


    من هروقت ازدواج کنم مسلما زنم چادریه

    کسی هم به زور چادری نمیکنم ، مثل ادم میرم با کسی ازدواج میکنم که خودش انتخاب کرده باشه چادری باشه

    ولی به شدت هم مختالف حجاب اجباری و مخالفات جمهوری اسلامی فرمش هستم


    من یه ادم خسته ی در حال مقاومت هستم 

    من ذهن خر تو خری دارم بلانسبت شما

  • ۰ نظر
    • امین
    • سه شنبه ۴ ارديبهشت ۹۷

    130

    روز 130 نشده ولی 130 رو جلو جلو مینویسم


    به وقت شام و لاتاری دو فیلمی بود که با این پیش فرض رفتم و دیدم که قراره فیلم های طرفدار نظام باشن

    به وقت شام رو اگر میگی بین ایرانی ها خوب بود اوکی ، حله ، قابل درکه
    ولی دیگه فیلمو گنده اش نکن
    به وقت شام بین ایرانی ها خوب بود...
    تموم شد
    همون 4 از 10 با معیار تمام فیلم های دنیا 

    (از این جا به بعد خوندنش به کسایی که فیلم عالی لاتاری رو ندیدن توصیه نمیشه چون داستان توش لو میره)
    ولی لاتاری
    ولی لاتاری...
    10 از 10
    لامصب ده از دههههههههههه
    لعنتی تو قهرمان ساختی

    حاج موسی ی بی منطق خشک مذهب ، یه جوری به دل ادم میشینه که نمیدونی چیکارش کنی
    قراره اون دوست اطلاعاتیش باعث علاقه ما به وزارت اطلاعات بشه احتمالا ولی...
    چه کنم که به عنوان یه ادم ناچارم که لاتاری رو دوست داشته باشم ، چون احساسات دارم
    منه ضدانقلابه ، ضدولایت فقیه ، مخالف نظام ، طرفدار پر و پاقرص لاتاری و عاشق حاج موسی میشم
    منی که با عقل و حدیث برعلیه این سیستم حرف میزنم

    من پای لاتاری اشکم در اومد
    نمیفهمیدم از شادی یا غمه یا چی

    به وقت شام که رفتیم یک بار فقط صدای دست زدن هولدن رو به تنهایی توی یه صحنه ای که هیجان زده شده بود شنیدم
    توی لاتاری 3 بار تو اخر فیلم کل سینما با هم دست زدن

    به وقت شام فیلم خوبی بود
    قشنگ بود
    صحنه های جنگی خوبی داشت
    موضوع جالب و به نظر من درستی رو دنبال میکرد
    صد البته که جمهوری اسلامی 40 سال عمر داره و صده های زیادی ایران بدون جمهوری اسلامی امن و امان بوده
    صده هایی که اقای خامنه ای توصیه میکنن به جای اونها به دوران های دیگر تاریخ بپردازیم
    ولی به هر حال فعلا که این نظام هست و یه گل به سرمون زده اون هم امنیت که باز هم صد البته گل بزرگیه
    وضعیتمون از عراق و سوریه بهتره
    همین
    حالا اینکه از 90 درصد دیگه کشورهای دنیا بدتره هم به نظر من یه حقیقتیه سر جای خودش
    ولی به هر حال به وقت شام هم خیلی خوبی بود که کشش داده بودن 


    ولی لاتاری
    لعنتی لاتاری
    من فقط دنبال صحنه اخرم که عکس داد زدن حاج موسی توی تلوزیون رو نشون میده
    اونو بندازم پروفایل اینستام حداقل(پروفایل های تلگرامم کارین)


    دیالوگ هم فقط دیالوگ حاج موسی:
    «به امام هشتم قرار نبود اینجوری بشه»
    همین حرف خودش صدتا معذرت خواهیه بابت وضعیت فعلی ، از طرف کسایی که جونوشون رو گذاشتن کف دستشون تا امروزه ما بهتر باشه ولی گول خوردن. 
    اشتباهی نکردن ، ولی احساس گناه میکنن ، به جای عوام فریب های که فقط در زمان احساس خطر معذرت خواهی میکنن و اسمی از معذرت خواهی میبرن.

    حرفی که من تا به حال هم از بابای شیمایی جبهه رفته ی خودم شنیدم
    هم از سرهنگه شیمیایی ، بچه در راه جنگ (و طبق نظر بعضی دوستان "انقلاب") داده


    حاج موسی دوست داشتنی ترین غیرمنطقی سینمای دنیاست
  • ۴ نظر
    • امین
    • سه شنبه ۴ ارديبهشت ۹۷

    134

    از بچگیم از گروهی که خنده و جدی رو جابه جا میکنن متنفر بودم

    شوخی میکنی باهاش فاز جدی میگیره

    توی فاز جدی شوخی میکنه


    کلا خودش مهمه فقط

    تو هم هیچی

    الان دوست داره شوخی کنه هر هر هر

    الان دوست نداره همه جدی باشن


    همیشه یه مدت باهاشون کنار میام بعدش دیگه سعی میکنم شوخی رو باهاشون به حداقل برسونم 

    دور هم میشم زیاد شوخی نکنن


    شوخی میکنی بقیه هم باهات شوخی میکنم

    انسانیت داشته باش یه دقیقه فکر کن وقتی کسی باهات شوخی میکنه خودتو لوس میکنی جدی بازی در میاری اون حس بدی بهش دست میده


    در کمال ارامش و با رعایت حفظ اصل عصبانی نشدن میگم گه میخوری شوخی میکنی وقتی کسی باهات شوخی کنه ناراحت میشی

    حالا یه بار ناراحت شی اره

    چندبار چندبار فاز جدی میخوای بگیری شوخی نکن با کسی


  • ۰ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۲ ارديبهشت ۹۷

    135

    افسار گسیخته


    افسارگسیخته ذهن من است

    که گاهی ساده میطلبد گاهی کتابی


    افسار گسیخته ذهن من است که کنترل این بی جانه بیچاره را به عهده گرفته و میبرد آنجا که ...


    چی توی این سر لعنتی میگذره

    مستم انگار ، گاهی ، گاهی اوقات مست مستم 

    اکثرا صبحا که از خواب پا میشم


    من عجیب ترین ادمی هستم که دیده ام

    غیر قابل تحمل ترین گزینه ممکن

    به جز افرادی که دیوونه هستن یا مشکل عقلی دارن ، باقی افراد رو از خودم قابل تحمل تر میبینم

    من خوبم ، ولی تحملم واقعا سخته ، نظر شخصیمه



    ذهنم افسار گسیخته است

    در میره از دستم جدا ، یک زمانی شعر گفتم

    همینجوری سر یه کل کلی بود حرفی بود یه شعر دو بیتی گفتم

    دو سال تموم افسارش در رفت همینجوری شعر میگفتم ، وبلاگ زده بودم برای شعرام

    یعنی در رفته بود همینجوری ول میداد شعرارو ، مخم جر خورد یه مدت


    الانم یه دفعه ول میشه میره برای خودش

    میخواد بنویسه ، نمیذارم بنویسه اذیتم میکنه

    هی انگار مغزم میخاره


    افسارگسیخته

    گاهی اوقاتم دلم میخواد همینجوری یه چیزو بنویسم

    مثل همین افسارگسیخته

    در عین اینکه به شدت از انزوا بدم میاد به شدت اعمال و رفتارم انزوا طلب هست

    یعنی رقتارم کاملا میطلبه برم توی یه غار زندگی کنم دور از همه انسانها

    هیچ تولید مثلی هم نکنم که نسلم منقرض شه تموم شه بره پی کارش


    یه سری دیوونه ها هم هستن در طول تاریخ...

    شما میتونی بری بخونی

    خیلی طبیعی بودن اینا ، به ظاهر سالم بودن ولی افسارگسیخته که میشدن لو میرفتن

    شایدم خیلی از دیوونه ها هم بودن که کنترل کردن تا مردن و کسی نفهمیده

    برای همین فکر میکنیم تعداد دیوونه های این مدلی کم بوده


    من میخوام بنویسم 

    منه افسارگسیخته مینویسم

    خوابم میاد ، کار دارم ، خسته هم هستم حتی

    ولی میخوام بیدار بمونم بنویسم

    میبینی از بیرون میایی ، جورابت رو در میاری جای کشش رو هی میخارونی؟

    دردم میگیره ها ولی میخارونی این لعنتی دوست داشتنی رو

    درد لذت بخش ، قسمت مازوخیسم مغزمون

    الان بد میخاره اقا بد


    یه ذره اروم شده

    ول کنم یا بازم بخارونمش نمیدونم

    صد دفه گفتم منو نخونید من چرت مینویسم باز وقت میذاری

    نکن دیگه



  • ۰ نظر
    • امین
    • شنبه ۱ ارديبهشت ۹۷

    تا 131

    تا 131 رو نوشتم

    ولی منتشر نمیکنم

    نمیتونم

    نمیدونم شاید نمیخوام

    حس بدی داشت مطالب توش

    یه کم زیادی واضح و بی پرده بود شاید


  • ۴ نظر
    • امین
    • جمعه ۳۱ فروردين ۹۷

    136

    دوستی ، یک نظرسنجی فرستاد

    در مورد میزان مطالعه


    من مطالعه نمیکنم ! من اصلا اهل مطالعه نیستم اگر مطالعه یعنی فقط کتاب خوندن

    شما بشین فایل های صوتی عشقم شعبانعلی رو گوش بده اخه عزیز من

    اینجا


    اخه من از کجا کتاب بگیرم به این مفیدی اخه؟ از کجا بهتر مذاکره یاد بگیرم ؟ اصول همکاری یاد بگیرم و ...

    شما بشین ویدیو های White Board Friday شرکت Moz رو ببین ، من از کجا بهتر سئو یاد بگیرم؟


    من رمان از پائولو کوئیلو خوندم چندتا و عمیقا لذت بردم

    ولی به هیچ عنوان حس عمیقی که سریال بریکینگ بد روی من گذاشت رو روم نذاشت

    اونجوری که توی ذهنم رفت


    هیچکدوم از کتاب های دینی تاثیر ماتریکس رو روی اعتقاادات من نذاشته

    چندین بحث در مورد عدم وجود خدا و ... رو توی دانشگاه با بیان مثال از ماتریکس جلو بردم و طرف مقابلم متقاعد شد


    هیچ کتاب انگیزشی به اندازه وب سایت 12ceo و ویدیو های انگیزشی زیرنویس دارش روی من تاثیر نذاشت


    چرا من باید کتاب بخونم؟

    به نظرم ، کتاب خوندن همونقدر اشتباهه که ما بخوایم از علاق برای مسافرت استفاده کنیم و اصرار داشته باشیم

    حتی همون پائولو کوئیلو گه گفتم

    من کتاب معروف کیمیاگر رو به صورت صوتی و با موسیقی ایرانی گوش دادم لذت برم

    یادم رفته اسم خواننده اش رو ولی یه خواننده معروف اون ور ابی بود که موهای ژولیده پولیده هم داره

    خیلی بیشتر از خاطرات یک مغ و اون یکی کتابش حال داد


    انی وی


    گاهی دلم نمیخواد این نظریات رو بگم چون مقاومت کورکورانه یه عده رو میبینم

    البته که دوستانی هم هستن که بسیار مستند مخالفت میکنن و حتی بعضا من از نظر بر میگردم وقتی 1- حرف طرف مقابلم منطقیه  2-من اون منطق بهم منتقل بشه 3- من بتونم درکش کنم


    مثلا سر قضیه هنر ، خورشید زحمتش رو کشید


    ولی به هر حال من فعلا که دارم حرفم رو میزنم

    سعی میکنم کمتر مخالفت هام رو اعلام کنم

    هر از چندگاهی خیلی مودبانه اونایی که بیشتر قابل دفاع هستن رو علنی میکنم

    من ادم اجتماعی هستم

    دور افتادن اذیتم میکنه

    به شدت اذیتم میکنه

  • ۱ نظر
    • امین
    • پنجشنبه ۳۰ فروردين ۹۷

    137

    اگه هوا با همین فرمون تا آخر ماه رمضان پیش بره ممنون خدا میشیم


    از سیامک عباسی بهترم داریم تو خواننده ها؟ نداریم دیگه


    یه ایمیل نوشتم توی پادگان ، برای آموزش ایمیل مارکتینگ

    همین که توی سایت هایی عضو میشید و براتون ایمیل هایی میاد که نهایتا منجر به خرید شما از اون سایت میشه ، البته نه اون ایمیل تبلیغاتی مزخرفا که رو مختون میرن

    اتفاقا ما توی ایمیل مارکتینگ میگیم اون کارا رو نکنید

    به هر حال

    یه ایمیل نوشتم ،سبک آموزشش اینطوریه که تیترش اینه "این ایمیل پر از اشباهات ایمیل مارکتینگ هست"

    بعد توش اومدم خیلی بد نوشتم

    خیلی طولانی ، بدون لینک ، بدون فاصله و طراحی درست و ...

    طنز نوشتمش ، خیلی باحال و بامزه شد

    امروز کلی خودم بهش خندیدم :-D

    حالا تکمیل بشه میدم بخونید ، اگر یادم نره البته


    سرهنگ نبود امروز ، خوابیدمااااااا


    نوشستم حساب میکردم کی این 140 روز تموم میشه

    اومدم رو تقویم فقط بگم چقدر طول میکشه ، حتی گفتنشم کلی طول کشید :-|

    تازه اگه 200 نباشه 


    کلی حرفذ دارم برای زدن

    جدا و انصافا وقت نمیکنم بنویسم

    امروز بعد از کلاس حتی تا خونه هم ولم نمیکردن

    تا یه ایستگاه قبل خونمون پسره اومد باهام

    دلم میخواست یه موزیک گوش بدم ، یه کم کارامو از برگه پاک نویس کنم توی برگه و ...

    احساس میکردم از گوشام داره خون میاد :-D



  • ۰ نظر
    • امین
    • چهارشنبه ۲۹ فروردين ۹۷