دفترچه شخصی سید محمد امین هاشمی

یک دفترچه مجازی برای یادداشت روزمرگی ها ، خاطرات ، تفکرات ، نظرات شخصی و ...

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

سوال از دکتر جهت اطمینان برای روزه

در رابطه با کرونا و روزه داری برای اطمینان رفتم توی سایت دکترساینا و از دوتا دکتر در وقت مشاوره انلاین گرفتم و سوال زیر رو پرسیدم

سوال رو با جوابش میذارم شاید به شماها هم کمک کنه:

 

سلام خدمت شما دکتر

امیدوارم حالتون خوب باشه

در رابطه با کرونا و روزه سوال داشتم

من26 سالم هست

هیچ مریضی ندارم و کاملا سالمم

کلا هم کم مریض میشم خداروشکر

شاغلم ولی میتونم کل ماه رمضان رو خونه بمونم و دورکاری کنم

در حال حاضر برای کار به محل کار میرم که اونم با اسنپ میرم و میام

خانواده هم یا مدرسه ای هستن که تعطیلن یا بازنشسته و اکثرا خونه هستن

با تمام این موراد واقعیتش چون بحث کرونا شوخی بردار نیست حاضر به ریسک نیستم و خواستم تایید پزشک رو هم بگیرم ببینم این ماه رمضان روزه گرفتن رو توصیه میکنید یا نه

ممنونم

 

جواب هر دو دکتر توی یه مایه بود که جواب یکیشون رو میذارم:

سلام با این شرایط که میفرمایید حقیقتا روزه داری براتون ضرر نداره و میتونین بگیرین...

برای ما هم دعا کنین

  • ۵ نظر
    • امین
    • شنبه ۳۰ فروردين ۹۹

    ضربدر 3

    کلا تا اینجا زندگی کاری به 3 تا نتیجه مهم در زمینه زمانبندی رسیدم:

    1. لیست کل کارهات رو بنویس، بعد روش چندین برنامه بلند مدت و کوتاه مدت بنویس (روزانه - هفتگی - ماهانه)
    2. بدون که قرار نیست اون برنامه رو عینا اجرا کنی!
    3. زمانی که اولش فکر میکنی کلیت کار یک روز یا یک هفته ات میگیره رو ضربدر 2 یا حتی 3 کن

     

  • ۳ نظر
    • امین
    • جمعه ۲۹ فروردين ۹۹

    اگر میتونستی سه تا ارزو کنی...

    یه سری جوابا و اتفاقا توی بچگیم بوده، که توی کل زندگیم موندگار شده

    فور اگزمپل:

    یادمه بچه بودم و داشتم توی حیاط خونمون برای خودم راه میرفتم و فکر میکردم

    من کلا وقتی میخوام فک کنم "باید" راه برم (نه اینکه اینجوری بهتر فکر میکنم)

     

    نمیدونم فیلم یا کارتونی چیزی دیده بودم در مورد غول چراغ جادو و سه تا آرزوش

     

    با خودم کلی فکر کردم و به یه سیستم رسیدم

    که بیام و دو تا ارزو کنم، بعد ارزوی سوم رو ارزو کنم که بتونم سه تا ارزوی دیگه بکنم

    همینجوری تا آخر

     

    کلی ذوق کردم که من چقدر خفنم و اینا

    رفتم این دستاورد بزرگ رو با بابام به اشتراک بذارم که ببینه هزینه و زمانی که تا الان برای بچه اش گذاشته حروم نشده و بلاخره یه نابغه ای داره بار میاره برای خودش

     

    به بابام که اومده بود توی حیاط سیگار بکشه اینو گفتم

    بابام همینطوری که داشت سیگار میکشید بدون ذره ای هیجان و افتخار و ... محض رضای خدا (که البته الان درک میکنم که هیجان و افتخار نداشته) گفت خوب اگه اینجوریه که همون اول ارزو کن بتونی بی نهایت ارزو کنی!

     

    عه

    راست میگه که

    چرا من به ذهن خودم نرسیده بود!

    دو سه جا توی زندگی اینجوری تکون خوردم

    شاید خیلی ساده باشه ها

    ولی واقعا من رو از ریشه تکون داد و پایه خیلی چیزا شد توی ذهنم

     

    بعد از این اتفاق ساده مسخره، من کلا همیشه دنبال یه راه متفاوت هم هستم

    برای هر چیزی

     

    البته بعد از این قضیه بازم از این اکتشافات مسخره داشتم

     

    اوه اوه

    یادش بخیر اون اوایل که با "دینام" آشنا شده بودم

    اکتشافی کرده بودما

    میگفتم بیایم دینام رو وصل کنیم به ارمیچر، برق تولید کنه...

    برق ارمیچرم عمه بنده متقبل میشه، تامین میکنه لابد!

    ولی یادش بخیر

    توی ذهنم یه سوله ساخته بودم پر دینام های متصل به ارمیچر که دارن برق تولید میکنن :-))

     

    یا برای رفع تشنگی توی شرایط جنگ و گیر افتادن توی بیابون و ...

    بیاییم لواشک و چیزای ترش بخوریم دهنمون اب بیافته سیراب بشیم!

    این قضیه لواشکه فک کنم اخرین کشف شر و وری بوده که تا الان کردم

     

    اونم چون دختر عمه ام که هیچوقت به عقلش اعتقادی نداشتم بهم گفت که خوب باهوش اینجوری که ادم ضعف میکنه از گشنگی پس میافته!

    این احمقانه ترین مشکل قضیه بود که نمیدونم مغزم کور بود چرا و این سمت ماجرا رو ندید...

     

    داشتم قبل خواب قسمت چهار فصل یک فرندز رو میدیدم که صحبت 3 آرزو شد و یاد این ماجرا ها افتادم

    گفتم تا داغه براتون تعریف کنم ...

     

    خداروشکر ضمنا

  • ۳ نظر
    • امین
    • شنبه ۲۳ فروردين ۹۹

    خداروشکر

    خداروشکر اوضاع زندگی شخصی اروم شده

    گذاشتم یه کم بگذره ببینم ثبات پیدا میکنه یا نه

    واقعیتش در شرایط بد هم صبر میکنم اگر طول کشید اینجا مینویسم

     

    اوضاع کار هم تقریبا مثل قبله

    چند تا پروژه رو از دست دادیم که طبیعی هستش

     

    این روزها که شرکت نمیرم، به شدت با خودم درگیرم

    اینکه بتونم با کیفیت وقتی که شرکت میرفتم کار کنم

    واقعا کار توی خونه سخته

     

    خیلی اراده میخواد

    خیلی خیلی زیاد اراده میخواد

     

    اگر بتونم توی خونه مثل شرکت کار کنم، یه قله بزرگ توی زندگیم رو فتح کردم

    فکر میکنم، این رشد اراده اتفاق بیافته خیلی کارامو توی زندگی بهتر بتونم پیش ببرم

     

     

    بی ربط به حرفهای بالا:

    این روزا به شدت درگیر مسائل پایه دینی هستم

    وجود خدا

    وجود اخرت

    زندگی پس از مرگ

     

    ذهنم رو درگیر کرده

    وقت نمیکنم اونجوری که باید و شاید مطلعه کنم

    منبع خوبی برای ثبت وجود یا رد وجود دارید بدید، لطف میکنید

  • ۶ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۱۰ فروردين ۹۹