دفترچه شخصی سید محمد امین هاشمی

یک دفترچه مجازی برای یادداشت روزمرگی ها ، خاطرات ، تفکرات ، نظرات شخصی و ...

۲۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

در مورد بازرایابی دیجیتال (به خواسته دوستان)

اول از همه فکر میکنم دکتر بود که قرار بود با هم در مورد بحث های دیجیتال مارکتینگ (کار من) صحبت کنیم

بعد هم مهدی صالح پور عزیز برای یه قضیه ای احساس کردم میتونم کمکش کنم و یکی دو نکته بهش گفتم

بعد از اون هم که با سجل یه سری صحبت ها شد

در اخر هم که امروز پست هولدن رو دیدم و حرفی که میخواستم توی کامنت بهش بزنم رو ترجیح دادم جامع تر اینجا بزنم

این وسط یکی دیگه از بلاگر ها هم علاقه نشون داده بود که نمیدونم دوست داره بهش اشاره کنم یا نه پس بیخیال


توی این پست میخوام در مورد دیجیتال مارکتینگ برای دو دسته صحبت کنم:

  1. افرادی که سنشون پایین تره مثلا دانشجو هستن و الان میتونن با وقت ازادشون از طریق دیجیتال مارکتینگ یه رشد حساااااابی توی حوزه کاریشون داشته باشن
  2. افرادی که سنشون بالا تره مثلا کارمند هستن و الان میتونن با وقت آزادشون از طریق دیجیتال مارکتینگ هم اطمینان شغلی پیدا کنن ، هم علایقشون رو دنیال کنن و هم منبع درامد دوم داشته باشن

واقعیتش اینه که دیجیتال مارکتینگ خیلی توی ایران جوونه
الان بزرگترین شرکت های دنیا حیاتشون به دیجیتال مارکتینگ بنده
پس ورود به دیجیتال مارکتینگ در این زمان کار کاملا عاقلانه ای هست
از طرف دیگه دیجیتال مارکتینگ یک حرفه فقط برای کسب و کارهای بزرگ نیست

بذارید یه داستان کوچیک بگم براتون
یه خانواده ای توی خراسان جنوبی عسل میفروختن ، مسلما درامدشون پایین و اصطلاحا گنجشک روزی بودن
پسر اینا میاد یه ویدیو ضبط میکنه  : تشخیص عسل طبیعی از عسل غیرطبیعی
ویدیو رو میذاره داخل آپارات و یوتیوب
انچنان اون ویدیو بازدید میخوره و از طریقش سفارش میاد که کسب و کارش متحول میشه
(منبع یکی از دوستان معتمد که ظاهرا این اقا رو میشناختن)


توی امریکا هم یه پسری بوده میاد مرباهای مامان بزرگش رو میذاره توی فیسبوک و کسب و کارش انقدر بلد میشهکه جهانی میشه


یا دوست خودم!

دوست من میره از منیریه لباس ورزشی میخره داخل سایت میفروشه

من خودم توی دیجیتال مارکتینگ کمکش میکردم ، یک ماه تا 60 میلیون تومن هم فروخت

این یکی مهمتره چون از نزدیک در جریانش هستم


حالا اینو گفتم که بدونید اصلا دلیل من به دیجیتال مارکتینگ همین باز بودنش هست ، همین ازادی بی حد و مرز در انتخاب و عمل


برای کسانی که نمیخوان بحث طولانی بخونن میرم سراغ اصل مطلب

شما چطور میتونی از دیجیتال مارکتینگ استفاده کنی؟

خیلی ساده

یه وبلاگ تخصصی توی همین بیان یا توی بلاگفا یا هرجای دیگه بزن

محتوای دست یک توش بنویس

اصول اولیه سئو (SEO=Search Engine Optimization همون قوانین گوگل برای نمایش در رتبه بالاتر ) رو رعایت کن

ایمیل مارکتینگ کن

و تمام! توضیح از این مسخره تر دیده بودین؟

بحثم این بود که بدونید مراحل به صورت کلی ساده ان

فقط چون براتون تازه اس اگر ریز به ریز بگم فکر میکنید که وای خدای من چه دنیای وحشتناکی


همین دوست من که لباس ورزشی میفروشه ، ایشون داداشش سایت رو راه انداخته

داداشش رشته اش فیزیک هست و در زمان دانشجویی سایت رو زد و به درامد میلیونی رسوند


حالا اگر میخواید دقیقا بدونید چطوری میشه این کار رو کرد میتونید مهمون من باشید

من 100 برابر تنفری که از خوندن متن دارم رو ، از نوشتن متن دارم

و 2 بابر علاقه ای که به دیدن ویدیو دارم رو ، به ضبط کردن ویدیو دارم

پس...

https://evand.com/events/digital-marketing-free

من داخل ماه رمضان بعد از افطار (ساعت 22تا 23:30) وبینار رایگان دارم

وبینار یعنی میشنید توی خونتون و با یک اینترنت در حد 256 مخابرات ، به صفحه مانیتور نگاه میکنید و منم اینور با زیرشلواری براتون پاورپوینت نمایش میدم و روش صحبت میکنم

وبینار مثل ویدیو هست با این فرق که انلاینه و میتونید سوالاتتون رو هم بپرسید



 15 ساعت آموزش میدم بهتون که اگر نیمخواید وبلاگ بزنید و دوست دارید سایت بزنید چیکار کنید

+ سئو چجوریاست و چطوری میشه باهاش کار کرد

چطوری میشه کسب وکار اینترنتی راه انداخت و چه ایده هایی میشه پیاده کرد

چطوری میشه ایمیل مارکتینگ کرد

چطوری میشه افزایش فروش داشت داخل سایت

و الی آخر


امیدوارم بتونم اطلاعاتم رو بهتون منتقل کنم

  • ۹ نظر
    • امین
    • دوشنبه ۳۱ ارديبهشت ۹۷

    مردم

    آمد نیوز نوشته مردم میگن ما گروگان جمهوری اسلامی هستیم و از ترامپ حمایت میکنیم و ...

    من دور و برم رو نگاه میکنم میبینم کمتر کسی حامی ترامپه


    صداوسیما جمهوری اسلامی میگه مردم در حمایت از نظام اسلامی اومدن بیرون و شعار مرگ بر امریکا دادن

    من دور و برم رو نگاه میکنم میبینم کمتر کسی شعار مرگ بر آمریکا میده


    بیچاره مردم


    واقعیت اینه که اگر منظورمون از "مردم" اکثریت مردم هست...

    من نوعی که نگاه میکنم:

    مردم نه شعار مرگ بر امریکا میدن نه حمایت از ترامپ

    مردم نه حجاب اجباری میخوان نه بی احترامی به محجبه ها

    مردم نه ضددین شدن نه مثل دهه های قبل علاقه مند و پایبند به دین

    مردم نه راست براشون مهمه نه چپ

    مردم نه ولایت فقیه براشون مهمه نه ضدولایت فقیه


    طبق چیزی که من دیدم ، مردم چند چیز میخوان (به ترتیب):


    وضعیت اقتصادی درست

    جمع شدن بساط زورگویی به هر شکل و در هر جناحی (موافق و مخالف نظام)

    آزادی های معقول و عادی

    برکناری افراد نالایق و شایسته سالاری (حالم از این کلمه ی آغشته به عوام فریبی به هم میخوره)


    چرا برکناری نالایق ها رو میذارم اخر؟

    چون اگر نالایق ها باشن ولی خوب کار کنن مشکلی نیست

    یه بنده خدایی میگفت زمان خاتمی اینقدر دزدین و بردن و ...

    اون یکی میگفت نوش جونش ، کار کرد اقا

    وجهه بین المللی داشتیم

    بهترین حالت اقتصادیمون بود

    بیشتری ازادی ها رو داشتیم و ...

    واقعیت هم همینه

    اقا یکی بیاد دزدی کنه ، ولی کار کنه

    فقط همین

  • ۵ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۳۰ ارديبهشت ۹۷

    10 ماه تا هدف

    حدودا یک سال و دو ماه پیش ، برای خودم یک هدف تعیین کردم
    گفتم سربازی دو ساله ، من باید توی این دوسال با کار کردن 50 میلیون "کنار بذارم"
    نه 50 میلیون کسب درآمد ، 50 میلیون ذخیره

    البته که سربازی دوسال نیست و 21 ماهه و اگر خدا بخواد من 19 ماه میرم با کسری
    ولی من اون موقع با احتساب همه این حرفا گفتم فرض میگیریم دو سال ، چون هدفم یه مقدار به نظر بزرگ میومد
    فراموش نکنید که امینی میگفت من 50 میلیون میذارم کنار که اون موقع صفر ریال ذخیره داشت

    این هدف رو بر اساس گفته های برایان تریسی گذاشتم 
    برایان تریسی میگفت :
    1. هدفتون نه اونقدر بزرگ باشه که وقتی بهش فکر می کنید ، بگید من بهش نمیرسم

    2. و نه اونقدر کوچیک باشه که میل رسیدن بهش به تکاپو نندازدتون

    3. از طرفی هم تاکید میکنه که هدف بلند مدت داشته باشید

    منم همین کارو کردم
    الان ، فقط ده ماه ازش مونده و من تقریبا یک پنجم این مبلغ رو "ذخیره" کردم
    و این حس بدی بهم میده
    از طرفی میگم میشه بابا
    تا زمان رسیدن به پایان مهلت میشه باقیشم جمع کرد


    میدونید اولین دفعه چی شد که خواستم 50 میلیون جمع کنم؟ اولین دفعه دلیلم مهاجرت بود
    شنیده بودم رفتن به کانادا نیاز داره 50 میلیون نقد داشته باشی
    اون زمانا شماها یادتون نمیاد ، دلار زیر 3000 تومان بود البته
    به هر حال

    این شروع افتادن عدد 50،000،000 تومن توی ذهن من بود
    بعدش که کانادا و ... رو دیدم فعلا بدون زبان و بدون رزومه کاری پر و پیمون نمیشه بهش فکر کرد ، این عدد رو گذاشتم برای بحث ازدواج
    گفتم اقا من 50 داشته باشم ازدواج میکنم
    دو دو تا چهارتا هم کردم دیدم نه اوکیه
    50 عدد خوبیه
    کافی نیستا ، برای شروع خوبه ، نمیخوام ازدواج سخت بکنم که
    درستش هم اینه که ادم زود ازدواج کنه


    الان 10 ماه وقت دارم و حدودا 40 میلیون کم تا به هدفم برسم
    یه کم بعید شده ، اون بخش اول حرفای برایان تریسی رو رد میکنه انگار
    نمیگم نمیشه ها ، میگم اولش دستیابی به این هدف خیلی محتمل تر بود ، میدونید چی میگم؟


    اگر با اثر مرکب اشنا باشید میبینید که نشدنی نیست
    اثر مرکب میگه اینجوری نیست که اگر تا 20 سالگی حساب بانکیت 100 هزار تومن توشه ، پس تا 40 سالگیت میشه 200 هزار تومن

    میگه شما نمیتونی بگی من 20 روزه این تخم گل رو کاشتم و اب دادم ولی درنیومده ، پس طی ده روز اینده هم غیر ممکنه گل بده!
    اثر مرکب میگه این 20 روز اون زیر این گله داشته در میومده و زور میزده تا برسه به خاک
    طی 5 روز اینده هم از خاک در میاد و 5 روز بعدشم گل میده

    خیلی ساده اس حرفش ، و منطقی

    پس من مبنا رو میذارم بر همین منوال
    ایشالا که همین اتفاق میافته و تا عید به عدد مورد نظرم میرسم
    ایشالا
  • ۷ نظر
    • امین
    • شنبه ۲۹ ارديبهشت ۹۷

    رژیم Fasting

    یه دوستی میگفت من که روزه نمیگیرم ولی توی دنیا ملت رژیم فستینگ میگیرن ، پولم میدن تازه

    ما روزه میگیریم بهمون گیر میدن 


    ***


    روزه گرفتیم امروز مثلا؟ نفهمیدم چی شد اصن

    اسون ترین روزه عمرم بود فکر کنم


    ***


    باحال ترین روزه عمرم چند سال پیش گرفتم

    بابام خونه بابابزرگم داشت ماشینش رو درست میکرد

    بابا زخم معده داره و نمیتونه روزه بگیره ، برای همین واسه خودش چایی ریخته بود

    منم اونچا بودم دیدم چاییش سرد شده براش چایی ریختم ، اومدم چای قبلی رو بریزم دور دیدم زیادم سرد نیست حیفه ، خوردمش

    قشنگ که خوردم یادم افتاد من روزه ام :-|

    روی تاقچه بابابزرگم اینا کرانچی فلفلی بود ، چندساعت قبل از افطار یه برنامه باحال داشت تلوزیون قشنگ پفک رو باز کردم خوردم ، اخراش که بود دهنم قشنگ داشت میسوخت

    گفتم این تموم بشه برم اب بخورم دارم میمیرم هم دهنم میسوزه هم تشنه امه

    اینو که گفتم یادم افتاد روزه ام که :-|

    یه دو ساعت زجر کشیدم کم کم یادم رفت

    دیگه دم دمای افطاربود یه لواشک دیدم رفتم بخورم بابام گفت روزه نیستی مگه ؟ 

    خداروشکر این یه قلمو نخوردم

    روزای عادی کمتر غذا میخوردم :-D


    ***


    قشنگ ترین تفکر در مورد پارامترهای روزه هم برای خانواده ماست که میگن بزن کانال پنج زودتر اذون میگه :-D

    یاد مادربزرگم میافتم که همیشه هرکی جدید میرفت خونه اشون میگفت قبله کدوم سمته؟ میگفت به سمت تلوزیون بخون

    بعد یه بار جای تلوزیون رو عوض میکنن ، این بنده خدا بازم نمازشو رو به تلوزیون میخونده :-D


    بعد یه بار داشت نماز میخوند ، مامانم رفت کانال رو عوض کنه مادربزرگم بلند بلند گفت الله اکبر

    ما هرچی نگاه کردیم نه تلفنی نه زنگ در خونه نه غذای رو گاز... هیچ مشکلی نیست

    نمازش که تموم شد گفتیم چی شده بود؟ گفت داشتم سریالو میدیدم چرا عوض  میکنید :-D


    یه همچین خانواده متدینی داریم خلاصه


    ***


    هرکی دعا نکنه...

    دیگه خود دانید :-D


  • ۸ نظر
    • امین
    • پنجشنبه ۲۷ ارديبهشت ۹۷

    120 تا 111 پر(یک محتوای شخصی و به درد نخورد)

    این از یکی از بدترین ده روز های عمرم


    دلیل این سردرد ها و اعصاب خوردی های چند روز اخرم هم در اومد

    سرماخوردم بد

    بخشی از دلیلیش مریضی بوده 

    امروز اومدم خونه و نرفتم سرکار ، دارو و غذا و خواب

    خواااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااب

    خیلی بهتر شدم

    لعنتی وقت نمیکنم بخوابم من وگرنه چیزیم نیست

    خواستم بگم این دهه هم رفت

    شروع دهه بعدی از فردا ...

    110 تا 101

  • ۷ نظر
    • امین
    • سه شنبه ۲۵ ارديبهشت ۹۷

    خواب آلود

    آلودگیه اقا

    آلودگی

    چند روزی هست به خواب آلوده ام

    ولمم نمیکنه ، از صبح با سردرد و سوزش چشم بیدار میشم ، تا شب با همین روال میرم جلو

    از نظر روحی داره بهمم میریزه

    هی سر درد ، هی سوزش چشم

    کاملا پیام بدنم رو دریافت میکنم که لعنتی من نیاز به یک خواب حسابی دارم

    ولی بدنم هم باید این پیام رو درک کنه که لعنتی من توی پادگان حق ندارم بخوابم بیرونش هم کار دارم

    خستگی و خواب آلودی باعث شده حتی حوصله نوشتن هم نداشته باشم 


    حتی همون چرت و پرت های بی مخاطب که فقط برای خالی شدن مغزم بود

    این متن رو هم الان که دارم مینویسم منتظرم بچه های کلاس بیان که دارم مینویسم

    نه میتونم بخوابم (بیان ببنن من خوابم زشته) و نه کاری رو میتونم شروع کنم چون الانا دیگه میان


    رشد شرکتمون هم روی مخمه

    گاهی اوقات شما میدونی که فلان راهی که داری انتخاب میکنی ، این سختی ها رو داره

    اینجاها باید صبر کنی و ...

    ولی اخر سر توی مسیر که میافتی قضیه فرق میکنه


    *****


    مطالب بالا رو نوشتم ولی ارسال نرسیدم بکنم ، یهو بچه های کلاس اومدن سند نشد

    دیروز بچه ها داخل گروه یادی کردن از آهنگ گل افتاب گردون گروه اریان

    رفتم گوش دادم ، بعدش یا آهنگ ستاره افتادم و الان دارم گوش میدم

    با وجود سوزش چشمم انقدر حالمو خوب کرده که نگو...


    هنوزم خسته ام 

    ولی خسته راضی

    خدارشکر

  • ۶ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۲۳ ارديبهشت ۹۷

    آخرین آخرین روز

    متن کامنتم توی وبلاگ حاج مهدی

    جایی که زندگی خاکستری خودش (و البته خودم) رو شرح داده

    با متنش فضایی رو به وجود اورد که در کنار حس ناراحتی ، به دلیل همزادپنداری که باهاش میکردم برام ارامش بخش بود :


    فکر میکنم این "آخرین روز" ، آخرین روزی باشه که منتظر رسیدنش باشیم


    مگر اینکه در اینده یه گندی بزنیم توی زندگی که نتونیم جمعش کنیم و بخوایم منتظر اخرین روز رسیدن اون باشیم

    من توی زندگی زیاد منتظر این اخرین روزها بودم
    از اخرین روز هفته که توی مدرسه داشتم (توی دانشگاه نداشتم) و الان دوباره توی سربازی دارم بگیر...
    تا اخرین روز تموم شدن مدرسه یا آخرین روز تموم شدن بعضی دوره های زندگی و ...
    الانم که اخرین روز سربازی

    ولی هرجور فکر میکنم بعدش نباید منتظر "اخرین روز" دیگه ای باشم
    توی وبلاگ یه بنده خدایی که توی کارهای مشابه خود من بود و اتفاقا در حین سربازی هم کار میکرد این رو خوندم

    سربازیش تموم شده بود و به گفته خودش این آخرین "اخرین روز" ی بود که منتظرش بوده

    در نهایت بی رگی و سیب زمینی بودن ،
    در نهایت بی ارزگی و بی بتگی(شاید جفتش رو غلط نوشته باشم) ،
    در نهایت ضعف و عدم اراده ،
    در نهایت شرمندگی برای این حالت غیرانسانی ،
    این رو میگم که حداقل خداکنه این اخریش باشه
  • ۸ نظر
    • امین
    • سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۹۷

    fast and serious

    سریع و جدی
    خداروشکر اکثر دوستان سریع و خشن نیستن
    ولی سریع و جدی رو چرا

    جناب وکیل یک ماه پیش تماس گرفته کلی صحبت کرده ، خیلی تعریف و ... که ما به واسطه ی فلانی به شما اعتماد داریم و...
    بعدم اینکه کار ما اینه و اونه و باقی صحبت ها

    منم گفتم چشم من این کارا رو میتونم براتون انجام بدم و در خدمتتون هستم
    فقط لطف یک پیام توی تلگرام به من بدین که ادرس رو بدم خدمتتون

    رفت یک هفته بعد دوباره تماس و مخلفاتش
    گفتم لطفا توی تلگرام یگ پیام بدید ما برسیم خدمتتون...


    رفت تا امورز که دوباره اومد
    دوباره همون بحث های قبلی
    امروز جلو تر بردیم صحبت ها رو البته ، نمیذاشتم همون حرف های بی نتیجه ی قبلی رو بده و صحبت ها رو هدایت میکردم

    بهش گفتم چقدر کارش زمان مییبره و چقدر هزینه اشه
    گفت باشه فقط یه قراره حضوری بذاریم صحبت ها رو نهایی کنیم
    میگم شنبه خوبه؟
    میگه من میخواستم کارم سریع انجام بشه.... :-||||||

    اخه عزیزم شما یک ماهه یه پیام رو زورت میاد تو تلگرام بدی و یادت میره
    چطور ممکنه کارت اینقدر فورس باشه؟
    جالبه از همون روز اول هم عجله داشت که حتما همین روزا ببینیمش و کارش رو انجام بدیم

    مشخصه که برات عجله ای نیست بعد به قرار من که میرسه توقع داری تمام زندگیم رو تعطیل کنم بچسبم به کارت؟
    این مورد رو توی کاربران مختلف داریم که طرف میخواد "سریعا" کارش انجام بشه

    یه آموزشگاه زبان هم هست که کارش با ماست
    بعد اینم هی میگفت سریع انجام بشه
    سایتش سالهاست بالا هست بدون هیچ کاری
    حالا یه روز براش عجله ای شده بود


    خلاصه با این ملت طرفیم :-D
  • ۸ نظر
    • امین
    • دوشنبه ۱۷ ارديبهشت ۹۷

    جغد

    ساعت سه نصفه شب خوابیدم با این امید که فردا وقت دارم برای خواب

    7 پاشدم اومدم سمت شرکت و مشغول به کار شدم

    به جز چند دقیقه چت دوستانه ، باقیش همه اش کار بود


    باورم نمیشه ساعت 6 شده ، در حد یک ساعت در پادگان گذشت 

    بدون اغراق ، بدون بزرگ نمایی


    بریم برای بدترین عکسی که میتونستم از تیوان بگیرم :-D

    توی همین مطلب تیوان رو بیشتر معرفی میکنم ، تصاویر و حتی شاید ویدیو :

    محل کارم فعلا اینجاست و به شدت هم عاشقشم

  • ۳ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۱۶ ارديبهشت ۹۷

    120 تا 111

    فردا میشه شروع دهه اول

    119 تا 110

    بعدش 109 تا 100

    و الی آخر

    میخوام هر روز صفحه ی مربوط به اون دهه رو اپدیت کنم و وقتی تموم شد منتشرش کنم

    حالا اینکه این وسط مسطا حرف خاصی بخوام بزنم که توی پست جداگانه منتشر میشه

    پست های روزنویسم ، مدلش عوض میشه


    این روز نویسه برای من خیلی با ارزشه

    یه کار ساده که باید حتما تا تهش برم بدون اینکه فشار و اجبار خاصی روم باشه

    دوست دارم اینجوری پایبند موندن روی تصمیمات حتی اگر کوچیک باشه


    یه درسی که توش برام هست نوع انعطاف مورد نیاز هست

    باید یه جاهایی یه چیزایی رو عوض کرد طوری که به اصل قضیه ضربه نخوره

    ظاهر تغییراتی میکنه ولی باطن همونه که هست


    تغییر ندی ، وضعیت تغییر میکنه و تو باید مقاومت کنی و اخر مقاومت در برابر تغییرات طبیعی و به حق ، باید شکستن باشه

    تغییر بدی ، کنترل نکنی یهو از دستت در میره و میبینی موج کل قضیه رو از بیخ کند برد

    تغییر خوبه ولی باید طوری تغییر بکنید که طوری نشه :-D


    توقع دارم اگر اقای صالح پور این پست رو میخونه قبل از رسیدن به خطر اخر خودش خود به خود ، ذهنش مستقیما به سمت جمهوری اسلامی و انتخابات و ... بره وگرنه از ما نیست :-D

  • ۵ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۱۶ ارديبهشت ۹۷