کلا بیان هیچکس نیست انگار
من فقط دوتا از کسایی که دنبال میکنم دارن پست میذارن
فک کنم کاربراش نصفم کمتر شدن
کلا بیان هیچکس نیست انگار
من فقط دوتا از کسایی که دنبال میکنم دارن پست میذارن
فک کنم کاربراش نصفم کمتر شدن
یکی بغل مجانی میخواد بده ، چون نوشتش انگلیسی هست بهش حمله میشه
بعد اون یکی با 40 سال مدیریت کشور و تسلط کامل و مستقیم روی قدرتمند ترین ارگان ههای کشور ، ژست اپوزیسیونی میگیره و میگن هم بهش هیچی نگید که اقا مظلومه
بدبخت هرچی مظلومه تو عالم اگه اقا بخواد مظلوم باشه
به خدا
از سریر ، منتقل شدیم تیوان
داخل دانشگاه شریف
به شدت از محل جدید راضیم ، نه که از قبلی ناراضی باشم ، اینجا رو بیشتر دوست دارم
تیوان در واقع سه بخش داره:
توی تعطیلات که آدم دیگه شمارش نداره ، داره؟
تموم شد و رفت
تا پایان آزادی و زندگی با حقوق اولیه انسانی...
شماره اش تمام
[Forwarded from «صدای مردم» (آمدنیوز)]
🔴 طنز: بازجویی از کودک رقصنده برج میلاد!
🆔@Sedaiemardom
بازجو: نام؟
دختربچه: پریسا
بازجو: شهرت؟
دختربچه: پری جنگ نرم!
بازجو: سن؟
دختربچه: هفت سال و نیم
بازجو: از کجا رقص ترکی رو یاد گرفتی؟
دختر بچه: پایگاه نظامی مارگارت تاچر در ولایت قُندوز افغانستان
بازجو: این برنامه رقص از کی طراحی شده بود؟
دختربچه: از آگوست ۲۰۱۰
بازجو: کامل توضیح بده
دختربچه: برای برنامهای که توی برج میلاد برگزار شد حدود ۱۰ سال برنامهریزی شده بود. ما چند تا دختر رو به خاطر همین برنامه متولد شدیم. از همون دوران جنینی روی ما کار میشد. مادرانمون به سبک فراماسونرها غذا میخوردن تا ما از همون جنینی آداب فراماسون رو یاد بگیریم. اما چون هدف دولت انگلستان اجرای رقص ترکی در برج میلاد بود، از لحظه به دنیا اومدنمون به دستور تونی بلر توی گوش مون هدفون گذاشتن و آهنگ «پنجره دَن داش گلیر آی بری باخ بری باخ» رو پخش کردن.
بازجو: از کی وارد کشور شدین؟
دختربچه: همون روز مراسم. از طریق رابطهمون توی شهرداری تهران در پوشش دختران معصوم ایرانی وارد کشور شدیم. مراسم ساعت پنج شروع میشد. ما ساعت دوازده از فرودگاه کابل پرواز کردیم و ساعت چهار رسیدیم برج میلاد.
بازجو: رابطهتون توی شهرداری کی بود؟
دختربچه: خانوم فاطمه راکعی. مشاور امور بانوان شهردار تهران. ایشون هم یه فراماسونر اومانیسته که به ماکیاول و اکسپرسیونیسم خیلی علاقه داره
بازجو: گرایش فلسفی خودت چیه؟
دختربچه: گفتم که... من از بچگی تحت تعالیم فراماسونها بودم ولی اگه به خودم بود مکتب فرانکفورت رو انتخاب میکردم با چاشنی اندیشههای اسپینوزا و دکارت
بازجو: هدف از این عملیات چی بود؟
دختربچه: ضربه زدن
بازجو: ضربه زدن به چی؟
دختربچه: نمی دونم. فقط به ما گفتن این یه ضربهس!
بازجو: کل عملیات همین بود؟
دختربچه: نه. قرار بود با رقص ما مسئولین کشور گیج بشن و نیم ساعت بعد هلیکوپترهای آمریکایی دوباره توی طبس فرود بیان و سربازان آمریکایی از پایانه اتوبوسرانی طبس سوار اتوبوس بشن و بیان به سمت تهران
بازجو: پس چرا نیومدن؟
دختربچه: چون دو ساعت قبل از عملیات سازمان سیا متوجه شد اون روز از طبس به تهران بلیط نیس و هیچ اتوبوسی به سمت تهران حرکت نداره!
بازجو: پس چرا شما عملیات رو ادامه دادین؟
دختربچه: چون رییس سازمان سیا معتقد بود رقص آذری خیلی قشنگه. بچهها هفت ساله تمرین کردن. حیفه کنسل بشه!
بازجو: الگوت توی زندگی کیه؟
دختربچه: الگوی قلبی خودم الهام چرخندهس ولی بهم دستور دادن که الگوم سوفیا لورن باشه
بازجو: برای امروز کافیه. میتونی بری توی بند..
💠 این داستان طنز بود، ولی برای به تصویر کشیدن شیوه بازجویی در مظام استبداد بود.
دختر بچههایی که در برج میلاد رقصیده بودند را احضار کرده بودند. شناسنامهشان را بررسی کردند تا ببینند ۹ سالهشان شده است یا خیر. یکی از دختر بچهها را روز پنجشنبه از یک ظهر تا ۱۰ شب در وزرا نگهداشته و بازجویی کرده بودند
دختر بچه میگفت طوری برخورد کردند انگار ما در برج میلاد آدم کشتیم.
احضار و بازجویی این کودکان از شرمآورترین اتفاقات رخ داده در چند سال اخیر است. (منبع: کانال سپهر آزادی)
مامان منو بهش بدی کنی چیزی نمیگه
خوبی که میکنی گریه میکنه :-|
یعنی شما اگه دلرحم باشی نباید به مامان من هیچ خوبی بکنی
کادو خریدم برای روز مادر براش
همراه با کیک و گل اوردم خونه...
هیچی دیگه
کاش هیچی نمیگرفتم یعنی
میلاد بعد از اینکه این همه دهنش سرویس شده
برگشته میگه حاجی سربازی ادم رو مرد میکنه!!!
اگر حالش بد نبود حتما بهش میگفتم تو حقته
هر بلایی که سرت بیاد
تو حقته که همینجوری بهت زور گفته بشه
میلاد و افرادی که اینقدر احمقانه فکر میکنن + افرادی که طرفدار اقای خامنه ای هستن ، حق ندارن از سربازی غر بزنن
طرفداراش که دارن زیر نظر مستقیم عشقشون عمر حروم میکنن
اوناییم که میگن سربازی ادمو مرد میکنه ، نامردهای بی وجودی هستن که برای ماهیت انسانی گرفتن نیاز به بیگاری دادن دارن
نیاز دارن مثل یک الاغ با زور شخصیتشون شکل بگیره
اینا اصلا ارزش و جایگاهی ندارن که بخوان دهنشون رو باز کنن
این دو گروه سرشون رو بندازن پایین تا مسئولین بزنن تو سرشون
که حفشون همین تو سری خوردن هست
میلاد
دوست دوران راهنماییم بود
زمان دبیرستان یه کم جدی تر شد دوستی
دوران دانشگاه با اینکه با هم نبودیم باز هم بیشتر شد
بلا سرش زیاد میومد
ولی خوب اینقدر روی نکات منفی تمرکز میکرد که ...
خوب اینجوری بلایا بیشتر هم جذبت میشن دیگه
از نقاط مثبت هم به اندازه کافی نمیتونی لذت ببری چون همه اش داری به منفی ها فکر میکنی
میلاد کل زندگیش اینجوری بوده یا حداقل از وقتی من میشناسمش
سربازی افتاده بود کرمانشاه
آموزشی سختی داشتن
آموزشی تموم شد اومد یه نفس راحت بکشه و به مشکلات دیگه اش فکر کنه و روز و شب رو به خودش سیاه کنه که...
زلزله
بیچاره اشون کردن
میگفت عین دیوونه خونه شده بود اونجا
یکی از سربازا نامزدش ولش کرد با تیر زد تو سر خودش مارو اورده بودن بیایید تیکه های سرشو جمع کنید از رو زمین
قبلا همیشه ناراحت بود
الان دیگه شبیه دیوونه ها شده بود
قبلا هر ده جمله ناراحتی که میگفت ، یکی دو تا هم جمله هاش این بود که "میدونی امین، من اینده رو درست میکنم ، اینکارو میکنم اون کارو میکنم و ..."
الان دیگه...