به اندازه روزی که نبودمم مینویسم که جبران بشه

 

فک میکنم حدود 2 سال پیش بود که توی بلاگ نوشتم بلاخره به یکی از ارزوهام رسیدم!

ارزو اینکه بتونم یه برنامه ای برای روزم بریزم و درست و درمون بهش عمل کنم

اینکه یک هفته یا حتی یک ماه بگذره و اکثر روزهام 7-8 سال کار مفید بدون احتساب استراحت و ... بینش داشته باشه

بماند که بعضی روزها 10 ساعت هم کار مفید داشت حتی که خوب دیگه منم از شادی در پوستم نمیگنجیدم...

 

شکر خدا، این برنامه هفته ریختن به برنامه دو هفته، سه هفته و حتی ماه ریختن داره میرسه

که یه زمانی واقعا واقعا واقعا برام آرزوی شگفت انگیزی بود

توی تصورم، امینی که میتونست برای چند هفته اش برنامه درست و درمون و عملی بریزه یه چیز استوره ای بود

و الان بهش رسیدم و از این خیلی خیلی راضیم

خداروشکر

 

قدم بعدی برنامه سه ماهه است و ایشالا بعدش ماهانه

توی ایران با وجود این همه مشکلات، برنامه سالانه ریختن برای کسب و کار زیادی سخت میشه

و همین سختی تبدیلش میکنه به یک نقطه قوت عالی

 

*****

 

طبق چیزی که تا امروز زندگیم دیدم، انسان مشکل سازه

یعنی بحث این نیست که مشکلات باشن و ما بریم حلش کنیم

نه

ما مشکلات رو میسازیم

برای خودمون

برای دیگران

توی واقعیت

توی ذهنمون

 

قطعا شرایط بد درصد خیلی زیادی از ماها، برای یک عده مثلا توی افریقا یا وسط جنگ افغانستان و ... یک ارزوه

همونطور که یک جوونی توی سوئیس و سوئد و نروژ و ... الان از موضوعی در مرز خودکشی هست

در حالی که خبر نداره همون زندگی بدش، ارزو خیلی ها توی ایرانه

 

بازم طبق چیزی که من دیدم و فهمیدم، مشکلات معمولا توسط کسانی که مشغول حل مشکلات هستن، به وجود نمیان... یعنی چی؟

یعنی یک عده از ادما میرن تو دل حل مشکلات

و یک عده میشینن اون گوشه و بیرون گول و مشکل جدید میسازن

تا امروز زندگی این ناراحت کننده ترین حقیقتی هست که فهمیدم 

البته که امیدوارم اشتباه فهمیده باشن یا حداقل راه حلی داشته باشه

 

راه حلی که تا الان بلدم، مخفی کردن موفقیت ها از اون گروه هست!

چون اگر بفهمن که مشکلات در چه حد ریشه ای حل شده و چقدر الان وضعیت خوب هست، مطمئنا چاله های خیلی بزرگی برات میسازن!!

همینقدر زشت و زننده

برای حل مشکلاتت مشکل میسازن بدون اینکه ادم بدی باشه...

فقط از روی نفهمیدن

تمام