این چند وقت نوشته هایی که باید برای خودم مینوشتم رو توی دفترم نوشتم

حسم بهتر بود اینجوری

به عبارت دیگه اینکه دلم میخواست

الانم حس بهتری دارم که حرفای دلم رو اینجا بزنم


این یک هفته ای که وقتم ازاد تر بوده ، هم ورزش رو شروع کردم و هم کارها رو بهتر جلو میبریم

به واسطه ورود من چند قرار داد جدید بستیم و عملا از رکود کاری حدود یک ماهمون خارج شدیم


اما باز هم با تفکرات منطقی که داشتم فاصله دارم

توی کارم بعضا گیج میزنم و وقتم رو عملا تلف میکنم  ، کارهای کم سود زیاد انجام میدم 

نیرو ها کار میکنن ، بچه های خوبین ولی....

ولی متاسفانه با اشتباهات کوچیک که تعدادشون خیلی خیلی بالاست خراب کاری میکنن

کلی از وقتم برای حل اشتباهات بچه ها داره میره

به شدت ناراضیم و در پی حل و فصل کردنشم

باهاشون صحبت کردم ولی بازم باید صحبت کنم و صد البته که باید صبر کنم


تفریحات مد نظرم رو هنوز شروع نکردم

عجله ای هم ندارم

اینقدر درگیری هست اوایل که نرسم بهش

ولی خوب یکی دو هفته ببگذره سبک تر میشم

به امید خدا


یه پست دارم که مدت هاست توی حالت "انتشار در اینده" گیر کرده

اسمش هم هست "لیست کارها"

لیست کارام توشه و اپدیتش میکنم

کارهای انجام شده رو پاک نمیکنم ، خط میزنم که ببینم چیکارا کردم

کارای مهم تر رو میار پایین تر و اینجوری دسته بندیش میکنم


دوستش دارم

ولی کارهای بیخودش یه کم زیاد شده

امشب هم میخوام بشینم پاش و پاک سازیش کنم


ببینیم چطور پیش میره

به امید خدا