یه سری توقعا از یه سری ادما هم خودت رو ناامید و خسته میکنه هم اونا رو اذیت میکنه
اقا هر ادمی یه سری نقطه ضعف و قوت داره
بشناس
مسیر درست رو پیدا کن
لازم شد مشورت بگیر
بعد برو جلو
زور الکی زدن "گاهی اوقات" فایده نداره
اکثر اوقات زور زدن فایده داره البته، ولی خوب استثنا هم هست
جمعه همایش هست و با وجود اینکه قبلا نسخه کوچولو شده اش رو داشتم، این یکی بزرگتره و استرسی شدم عملا
یه چیزی شبیه دلشوره دارم و در عین حال 100% مطمئنم خوب پیش میره
یعنی میدونی واقعیتش چیه؟
حتی اگر اتفاق بدی هم بیافته جمعش میکنیم معمولا
مگر اینکه چیز خاصی بشه و برای اولین بار رکورد اتفاق بد بخوره :-))
والا
پارسال شهریور کرونا که گرفته بودم، قبلش به فاطمه میگفتم نه بابا من هیچیم نمیشه
به شوخی ها
خودمم میدونستم بلاخره منم مثل همه
فاطمه یه کم حساسه روی این چیزا
فاز اینکه شخصی میخوری و این حرفا
منم هی به شوخی و جهت اذیت میگفتم من اصلا امکان نداره چیزیم بشه و اینا
یه جوری دهنم سرویس شد که خدا شاهده راضی به مردن بودم
در این حد
حالا این همایشم شاید یه جوری پیش رفت که راضی به مردن شدم! :-)) ولی بعید میدونم
خوب عالی شد
دلشوره هام برطرف شد قشنگ :-))
بریم ببینیم چه میکنیم
میخوام یه روز رکورد بزنم و 8 ساعت ویدیو ضبط کنم
ببینم توی این چند روز میشه یا نه
نشه هم بعدا بازم تلاش میکنم
الان کسب و کارم در شرایطی هست که اگر یک ماه روزی 10 ساعت هم ویدیو ضبط کنم بازم زیاد نیست!
باورتون میشه؟ اینقدر نیاز به محتوا زیاد هست
محتوا درست درمون البته (یه هندونه ریزی هم زیر بغل خودم گذاشتم)
بریم ببینیم چیکار میکنیم
واقعا یکی از مهمترین کارهاییه که باید بکنم
همین "کنترل بروز احساسات"
من یه مشکل خیلی بدی دارم
وقتی به یک نفر زیادی احساس نزدیکی میکنم اینقدر بهش میچسبم و شور شوخی و محبت و ... رو در میارم که طرف اعصابش بهم بریزه
حالا این در مورد دوست هست، همسر هست و ...
خیلی وقته دلم میخواد کنترلش کنم و نمیکنم
این دفعه هم تلاش میکنم
صد دفعه دیگه هم لازم باشه میکنم
بلاخره یه روزی میشه
هر روزی زودتر، بهتر
یهو یه اهنگی میره رو مخم
امروز یار دبستانی من ...
نشستم گوشه خونه کار میکنم یار دبستانی گوش میدم :-))
هرکی از جلو درمون رد بشه فکر میکنه میخوام انقلاب کنم
برای اولین بار (فکر کنم البته، تا اونجا که من یادم میاد اولین باره) دارم میرم چک آپ کامل
دلیلش یکی از دوستان نزدیکم هست
مشکلاتی داره که نمیدونیم فکریه، جسمیه چیه قضیه
قبول کردم باهاش برم و منم یه ازمایشی بدم که این وسط ببینیم جسمی هست یا نه
خوشحالم از این بابت
به نظرم لازمه ادم گه گاهی ازمایش بده
چه بسا رفتیم و دیدیم مشکلی هست و بشه هرچه زودتر جلوشو گرفت
نصف این راه 90 محتوایی رو هم رفتم
حس خوبی داره روزمره نوشتن
یه وقتایی که هچی نداری بنویسی حتی...
همین که ذهنت میگرده دنبال یه مسئله ای که حدددددددددداقل ممکن ارزش بیان کردن رو داشته باشه
بریم واسه نیمه دوم
دیگه جدا درک نمیکنم جلسه حضوری رو
هییییییییییچ چیزی بیشتر از جلسه انلاین نداره
لااقل توی کار ما که اینطوریه
در دو سناریو مشابه، کارفرما یک بار من رو و یک بار خودش رو سر پافشاری به جلسه حضوری سرکار گذاشته
یکی گیر داده جلسه من حضوری باشه، اومده اینجا از اول تا اخر صفحه من رو داره نگاه میکنه
خوب میشستی خونه ات، اسکرین شیر میکردم، صفحه ام رو نگاه میکردی
یکی دیگه گیر داده جلسه حضوری بیا پیشم
رفتم اونجا دقیقه بهش توضیح دادم مراحل چیه و هزینه چقدر میشه
خوب اینو صوتم میشد داد حتی!
جلسه انلاین که چه بهتر
الان که چی من رو نزدیک یک ساعت توی ترافیک نگه داشتی توی این گرما؟!
دیگه یه چیزایی گند سنتی بازی رو در اوردنه
بابا وا بده
انلاین بهتره به قرآن
یه سری وقتا با یه سری ادما جدا دلم میخوواد بدرفتاری کنم
ناراحتی ادما به شدت ناراحتم میکنه
ولی خوب فکر میکنم مجبورم
یا بدرفتاری
یا حداقل کم کردن خوش رفتاری
واقعا واقعا واقعا حد و حسابش از دستشون در میاره!
جدا تغییر رفتارهاشون رو میبینی
یعنی واقعا رفتار خوب بی حد و اندازه یه سری یا شایدم همه ادما رو از خودشون بی خود میکنه
ولی بین بدرفتاری، یا کم کردن خوش رفتاری، انتخابم معمولا کم کردن خوش رفتاری هست
این دفعه هم همین کارو میکنم
ولی احتمالا در اینده سراغ بد رفتاری با حساب و کتابم میره
قضیه با حساب و کتابش هم اینه که قبلش دو دوتا چهارتام رو میکنم
که مثلا فلانی ممکنه همچین عکس العملی داشته باشه، ناراحتیش رو این مدلی بروز بده یا هرچی...
اره دیگه
همین خلاصه
من برم
اون موقع ها که همینجوری بازی بازی میکردم با فارکس، همه حدسا و ... درست بود
حالا که اومدم با نسخه دمو تازه، نه با پول واقعی، دارم تمرین میکنم، ضرر ضرر ضرر :-))
کلا همینه ها
تا وقتی نیایی وسط بازی، یه به قول معروف تا پوستت رو وارد بازی نکنی واقعیت قضیه خودشو نشون نمیده