دفترچه شخصی سید محمد امین هاشمی

یک دفترچه مجازی برای یادداشت روزمرگی ها ، خاطرات ، تفکرات ، نظرات شخصی و ...

هنوم اون امین قدیمی زنده است ...

همون کم اعتماد به نفسه

همون به طرز مضحکی خجالتیه

همون که بلد نیست درست ارتباط بگیره

 

همچین که یه نفر که از قدیم برام جایگاهش بالا بوده رو از نزدیک میبینم قشنگ اون امین ضعفیه میزنه بیرون

و سر و کله زدن باهاش الان برام با مزه است

اون موقع ها که زندگیش میکردم واقعا عذاب اور بود

  • ۱ نظر
    • امین
    • دوشنبه ۱ بهمن ۰۳

    ویدیو کارگاه غلبه بر تعلل

    لینک ویدیو در یوتیوب:

    https://www.youtube.com/watch?v=lMwqSnbfCyQ

     

    این ویدیو واقعا دوست داشتم

    خلاصه ای از نکاتش رو میذارم:

     

    ۱- تعلل برای سلامتی ضرر داره!

    تعلل زیاد، انجام ندادن کارها و ... در بلند مدت علاوه باعث افزایش فشار خون مشکلات قلبی و ... میشه

     

    ۲- تعلل تعلل میاره

    هرچی بیشتر تعلل کنی مغزت بیشتر عادت میکنه و راحتتر میشه برات

    باید یه جا این زنجیره رو بشکنی

     

    ۳- یک دلیل عمده تعلل اینه که کارگاه ممکن رو به غیرممکن گره میزنیم

    من اگر کتاب بنویسم (بخش اول) چطوری بفروشمش؟ (بخش دوم)

    بخش اول کاملا ممکن و شدنیه و ما میچسبونیمش به یه چیز نشدنی که همون قسمت شدنیه رو هم بیخیال بشیم!

    زیباست واقعا

    سیستم مغز خیلی جالبه

    اقا تو بنویس کتابو نفروختی هم نفروختی حداقلش اینه که یه کتاب نوشتی ده هیچ از خیلی ها جلوتری

    + که فروختنش هم اونقدر غول نیست بنویس که چهارتا جا رفتی گفتی میخوام کتابم رو چاپ کنم جدیت بگیرن لااقل

     

    ۴- ادم تحت فشار خطاهاش بالا میره

    این استدلال خوبی نیست و در عمل اشتباهه

     

    ۵- ادما خیلی وقتا برای فرار از حال بعد تعلل میکنن ... ولی همین تعلل در بلند مدت حال خیلی خیلی بدتری به وجود میاره

    تعلل یه مسکن کوتاه مدت چرته

     

    ۶- چه زمانی بهترین زمان برای انجام کاری هست که باید انجام بشه؟ همین الان

    اگر وقتش رو داری الکی فاز برنامه ریزی نگیر

    دوشنبه انجام میدم سه شنبه انجام میدم

    اگر زمانش هست همین الان بشین تمومش کن بره دیگه

    یه لحظه خودت رو بذار توی زمانی که ددلاین اون کار هست

    چهارشنبه باید کار رو تحویل بدی مثلا... چهارشنبه با خودت فکر میکنی چه زمانی بهتر بوده؟ همون شنبه یکشنبه ای که کار رو انداختی عقب بهترین زمان بوده

     

    ۷- از وضعیت احساسی خودتون به ویژه در ابتدا صبح مراقبت کنید

    روزمون رو درست شروع کنید تا حال سر صبحمون بهتر باشه

    مثلا با اینستاگرام و ... شروع نکن یا هرچیزی که ممکن بهت حس بدی بده حتی کاری

    مثلا اگر کامنت منفی و ... ممکنه گرفته باشی سرصبح نرو سراغش

    مثلا شروع رو میشه با یه ویدیو که دوست داریم شروع کنیم حالا یکی ممکنه با ورزش حالش بهتر بشه یا هرچی

     

    ۸- خودتون رو برعکس گول بزنی

    یه کار بزرگی قرار انجام بدی به جای اینکه بندازی عقب بگ. حالا یه تیکه اشو انجام بدم

    یه چیز دم دستی رو انجام بده

    حداقلش اینه کار رو زخمی کردی

    بماند که خیلی وقتی کرم ادم میگیره قدم بعدی و بعدی و بعدی رو انجام میدی و تمام

    این کرمه همون گول زدن مغزه، گول زدن خودمونه

     

     

     

  • ۰ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۲۵ آذر ۰۳

    گره گشا

    همیشه باز شدن گره یک مشکل با عمیق شدن توی مشکل امکان پذیر نیست

    گاهی فقط گرهش رو با بیرون اومدن و بررسی عوامل جانبی میشه باز کرد

    که این، کاره یک مشاور یک روانشناس هست

     

    دو سه باری توی زندگیم این رو به چشم دیدم

    نمیدونم کجا دیگه هست که گرهم قراره اینطوری باز بشه و خودم خبر ندارم

  • ۰ نظر
    • امین
    • شنبه ۲۴ آذر ۰۳

    قعر سینوس زندگی

    زندگی بالا و پایین داره

    برای همه

    برای هرکس در یک سری بخش ها (نه یک بخش) بالاش بیشتره و یک سری بخش دیگه، پایینش

    توی زندگی من، بخش زندگی شخصیم اون پایین پایینش هست که یه دره بزرگه

    و نوک قله اش بحث های کاریمه که از نظر خودم بالای یه تپه قابل افتخار

    اونقدرا بالا نیستا، ولی واسه خودم عالی و افتخار امیزه

     

    نوک قله اش پنجاه متریه که من ازش راضیم

    اما قعر دره اش یه دو سه کیلومتری پایین قشنگ!

     

    خلاصه که حس میکنم باختم... خیلی بد

    و از کلیت زندگی به هیچ عنوان حس پیروزی و برد ندارم

    یه جوری هم تا کمر توی گلم که نمیتونم (در چارچوب خودم) اش خارج هم بشم

     

    یعنی قشنگ فکر کن میشینی و ویدیو سوختن و جزغاله شدن عزیزت رو نگاه میکنی

    من قسمت قعر زندگیم رو اینطوری میشینم نگاه میکنم...

     

  • ۲ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۱۸ آذر ۰۳

    جمهوری اسلامی رفت.. ما ماندیم و حتی خندیدیم

    شاید یه روزی که به عمر ما قد بده، این کتاب رو نوشتن و یه عده هم خوندن

    شاید...

  • ۲ نظر
    • امین
    • شنبه ۷ مهر ۰۳

    32 سالگی

    هر روز نزدیکتر به ۴۰...

    سنی که یه زمانی اخر زندگیم میدیدم

    تا اون سن به تمام چیزهایی که از دنیا میخوام رسیده بودم

     

    راستش

    ۳۲ هم برام سنی بود که توش دیگه دست از کار کردن میکشم و به علاقه ام میرسم

    علاقه های کاری

    مثل ساخت بازی و ...

    و ۴۰ دیگه غرقه در رفاه و پول و ... ام

     

    اما الان کجام؟

    الان دارم علایق شخصی که توی کار فعلیم میگنجه رو پیاده میکنم!

    یعنی به اون هدف ارزو یا هرچی اسمش رو بذاریم که ۳۲ بتونم کار رو ول کنم که نرسیدم

     

     اون علاقه ام که در حوزه ساخت بازی بود رو اگر بخوام برم سراغش رسما از بخش بزرگی از کارم میمونم و حالا حالا ها هم نمیتونم به چشم درامد نگاه کنم پس مجبور شدم این نقطه مشترک رو بگیرم

     

     

  • ۲ نظر
    • امین
    • دوشنبه ۲ مهر ۰۳

    لباس سوسکی صورتی

    یه کلاس توسعه فردی شرکت کردم

    بسیار افتضاح پیش رفت، شل و ول بود ... پر از حرف تکراری

    ولی این لا و لو ها یه چهارتا حرف خوب زده شد

     

    جلسه اول گفتم میخوام انصراف بدم

    خودشون گفته بودن تا پایان جلسه اول بازگشت وجه داره

    لازم به ذکره که کلاس 19 (خدا لعنتش کند) میلیون تومن بود

     

    موقع انصراف گفتن وایسا با هاشم مدرس دوره، یه صحبتی بکن بعد

    هاشم مخ منو زد که کلاس برات مفیده بمون

    موندم و جلسه دوم بسیار بهتر و جذاب تر شد کلاس

     

    و اما جلسه سوم که هفته بعدش بود و دیگه لیست شرکت کنندگان نهایی شده بود، یهو زد تو کار مدح و ثنا حضرت امام خمینی ره

    به اعتراضات 1401 میگفت بهم ریختن کشور (همون اغتشاشات فقط ملوس تر) و ...

    قشنگ خرش که از پل گذشت، تقیه رو گذاشت کنار و شروع کرد امر به معروف...

     

    گفتم به کم حواستون به این لباس سوسکی صورتی ها باشه

    به این بسیچی های خوشتیپ

    بسیجی هایی که در زمان کمبود  بودجه دولت هزینه تبلیغات نظام دیکتاتوری رو نه از نظام که از مردم میگیرن!

    من که بالا تا پایینش رو شستم و از خیر پولم هم گذشتم و اومدم بیرون

    ولی حواسم رو بیشتر جمع میکنم گیر این نئو بسیجی ها کمتر بیافتم

  • ۲ نظر
    • امین
    • شنبه ۲۳ تیر ۰۳

    10 ویژگی که ارزش آدم رو توی ذهن دیگران بالا میبره

    داشتم یه ویدیو یوتیوب میدیدم

    دیدم چقدر از نکاتش رو توی 19-20 سالگی نیاز داشتم بدونم و نمیدونستم

    میتونیسم شاید به درد یه نفر خورد...

     

    1- وقتی نظری نداری بگو ندارم

    سکوت کن

    یه توقف کوچیک بده فکر کن

     

    ولی اینکه گیج حرف بزنی، حرفت رو نقض کنی و ... ارزشت رو پایین میاره

     

    2- الکی موافقت نکن

    هرکی هرچی میگه بگی اره اره

    دقیقا

    موافقم

    همینطوره

     

    کی گفته موافقی؟ کی گفته درست میگه؟

    وقتی درست نمیگه یا بگو یا حداقل سکوت کن

     

    3- افه نیا

    بی خودی و مسخره از خودت و موفقیت هات حرف نزن

    اونجا که بحثش پیش میاد یا میاری اوکیه 

     

    4- قاطعیت داشته باش

    چارچوب داشته باش

    سر یک سری چیزها این اجازه رو به خودت بده که محکم بگی اره یا نه 

     

    5- غیبت نکن

    پشت دیگران حرف زدن خیلی ادمو میاره پایین توی سر دیگران

    انگار عقده داری از دیگران

    بهشون حسادت میکنی

    ازشون پایین تری

     

    حتی وقتی دیگران کشیدنش وسط تو موضوع رو عوض کن

     

    6- بهداشت رو رعایت کن

    توضیح لازم نداره

     

    7- خوش استیل باش

    این مشکل همه زندگی من بوده همین الانم دارم

    چاره اش هم خرج کردن واسه پوشش + یه کم تحمل سختی هست

    من با دومی مشکل دارم

    راحتترین لباس ها رو میخوام بپوشم در نتیجه ...

     

    8- احساستت رو کنترل کن

    عصبی بازی بی خود و داد بی داد و ... معمولا باعث میشه غیرطبیعی و بی ارزش بشی

     

    9- حواست به زبان بدن 

    نحوه نگاه کردن

    مالیدن دستها به هم

    نحوه نشستن و ... خیلی راحت باعث میشه ادم پر استرس به نظر بیاد، ترسیده به نظر بیاد و ...

     

    10- بد قول نباشید

    اونی که همیشه دیر میکنه هم ناخوداگاه بهش حس بدی پیدا میشه

    هم بی احترامی به دیگرانه و ...

     

     

     

  • ۱ نظر
    • امین
    • چهارشنبه ۳۰ خرداد ۰۳

    بازی میگ میگ بعد از 25 سال

    یادمه 5-6 سالم بود و سگا داشتم دلم میخواست بازی میگ میگ رو بازی کنم

    بهم گفتن سخته بازیش به دردت نمیخوره

    یادم نیست یه بازی دیگه جاش خریدم

     

     

    داشتن توی یه شبیه ساز بازی های سگا میگشتم پیداش کردم گفتم ببینم چطوره:

    https://playminigames.net/game/desert-demolition

     

    اقا واقعا سحت بود ولی قشنگ بود

    خداییش عالی اتفاقای توی بازی رو شبیه سازی کرده بودن

  • ۰ نظر
    • امین
    • شنبه ۲۶ خرداد ۰۳

    خنده توی خواب

    فکر میکنم دیشب برای بار دوم یا سوم بود توی زندگیم که خواب خنده دار میدیدم!

    معمولا خواب ترسناکه، ناراحت کننده است، یا معمولیه دیگه

    سی سال گذشته اینطور بود لااقل

    اما این یکی دو بار یه مقدار فرق داشته

     

    دیشبم خوابم رو درست یادم نیست

    چیزایی که یادمه اینهاست:

     

    توی کافه عارفه اینا من و فاطمه و سارا نشسته بودیم داشتیم اب دوغ خیار میخوردیم

    یه چیزی به عارفه گفتم که خنده ام گرفت از خواب پریدم

    وقتی از خواب بلند شدم بهش فکر کردم ببینم فقط تو خواب خنده دار بوده یا نه

    و به نظرم حتی تو بیداریم خنده دار بود

    خواستم یه جا بنویسم یا صوت بگیرم توی گوشی نگه دارم که بعدا هم یادم باشه

    گفتم نه دیگه بیدار شدم یادم مونده، یادم میمونه تا صبح

    اشتباه میکردم!

     

     

     

     

  • ۰ نظر
    • امین
    • چهارشنبه ۲۳ خرداد ۰۳