فرندز
ماتریکس 4
بالای 50% عدم مشارکت
یک مجلس یک دست اصولگرا (که باعث میشه خیلی ها که فکر میکردم مشکل از اصلاح طلبی هست یک قدم به ناامیدی کامل و گذر از نظام نزدیک تر بشن)
فرندز
ماتریکس 4
بالای 50% عدم مشارکت
یک مجلس یک دست اصولگرا (که باعث میشه خیلی ها که فکر میکردم مشکل از اصلاح طلبی هست یک قدم به ناامیدی کامل و گذر از نظام نزدیک تر بشن)
فیلم اینسپشن رو که دیدید قطعا؟
اگر ندیدید که بدونید یه چیز خفننننننننننن رو از دست دادید
خفن نه در سطح انگل و این چیزا
نه
خفن واقعی
اِنی وی
فکر میکنم 2-3 هفته ای هست که روزها یک بار زندگی میکنم
شب ها یک بار دیگه
لذت سخت وصف پذیری! (یه کم از وصف ناپذیر اینور تر) داره اقا
حمله هوایی و به دنبالش حمله نیرو زمینی امریکا به تهران!
گیر کردن توی اهرام ثلاثه
و خیلی اتفاقات خفن دیگه این روزها توی خوابم میگذره
خیلی دلم میخواد لوسید دریمینگ یا رویایی شفاف رو کامل یادبگیرم و پیاده کنم تا این خوابهای فوق العاده رو کنترل کنم
ولی خوب امان از تنبلی ...
همینجوری کنترل نشده اش هم خوبه البته
به معنای واقعی کلمه از هر سینما 4 بعدی و شهربازی بهتره
خدا نسیبتون کنه
یکی از دانشجوهام برام ویندوز 10 اورجینال اورد
منم ویندوزم رو عوض کردم
نمیدونم چه مرگشه که ساعت رو نیم ساعت جلوتر نشون میده
یعنی الان ساعت 3 هست ولی میزنه 3:30
میخواستم درستش کنم
ولی واقعیتش حس خوبی داره
به ساعت نگاه میکنم و میگم اوه اوه ساعت 6 شد مثلا
بعد یادم میافته تازه 5:30 شده :-D
یک ماهی هست اوضاع همینه
هنوز که عادت نکردم و هنوز برام حس زرنگ بودن، برنده بودن و از این دست حس های خوب داره
گفتم از خوشحالی های کوچیکم با خبر باشید
توی زندگیم چندین آرزو داشتم و دارم
آرزوهایی که بابت براورده شدن بعضی هاشون خداروشکر میکنم
بعضی های دیگه رو، خداروشکر میکنم اما... واقعیتش خیلی هم برام مهم نیست که براورده شدن
اون زمان مهم بودا
الان نیست
مثلا دانشگاه شمسی پور که من خودم رو سرش جر دادم اینقدر بعد نماز صبح نشستم دعا کردم که قبول بشم
و قبول شدم
و...
که چی؟ الان چی شد مثلا؟ واقعا مسخره بود
اون حجم از دعا رو برای فرج کرده بودم مینیمم 100-150 سال ظهور رو جلو مینداخت!
اینا مهم نیست
مهم اون ارزو هایی هستن که روم نمیشه به خدای خودم بگم ازشون پشیمونم...
آرزوهایی که به غلط کردن انداختم
آرزوهایی که شاید از بیخ و بن بد نبودن، ولی به هر حال الان نسخه براورده شده اشون داره اذیتم میکنه
روحم رو ازار میده
شده بلای جون هر روز زندگیم
نمیدونم
شاید اوضاع عوض بشه، شاید بشه اون چیزی که من میخواستم
فعلا که نیست
فعلا که نشده
فعلا که از درون داره میخوردم
من، بعد از اون ماجرا، دیگه هیچوقت (تا امروز که چندین سال میگذره) هیچ چیز رو با اون شدت و غلظت نخواستم
برای من درسش اینه که هیچ چیز ارزشش رو نداره
ارزش این همه خواستن
این همه درخواست
این همه خواهش
حتی اگر کسی که ازش خواهش میکنی خدای خودت باشه و خواستن ازش، چیزی ازت کم نکنه
بابت خواهشی که کردم پشیمون نیستم
نمیدونم
واقعا نمیدونم چی بگم
چندین خط رو نوشتم و پاک کردم
بدجور ذهنم رو درگیر کرده
خیلی وقتم هست درگیرم
بدترین بخشش اینه که همیشه وقتی به مشکلی میخوردم، میرفتم و با دعا و صحبت با خدا حلش میکردم
اینبار این کارم نمیتونم بکنم
روم نمیشه بکنم
داشتم دنبال فروم ها و سایت های پرسش و پاسخ ایرانی میگشتم
برای کارهای سئو از این سایت ها کمک میگیریم
وارد مباحث تخصصی قضیه نمیشم
خوردم به یک تعداد بالایی سایت که از بین رفتن!
سایت هایی که قبلا بالا بودن، کار کردن، حتی سئو کردن و دیگه نیستن
حس بدی گرفتم
بی ارزشی ایده ها
بی ارزشی رویاها
چقدر فکر و حرف و کار و ... پشتشون بوده و الان...
دلم میخواد از افراد پشت تک تک این سایت ها باخبر بشم
چیکار میکنن؟
چیکار کردن؟
چی شد که سایتشون رو ول کردن؟
این تجربه شکست براشون مفید بوده یا فقط یه بازی بچگانه بوده؟
یاد سایت (و سایت های) خودم افتادم که بالا اوردم، تولید محتوا کردم، یه کم سئو کردم و ول کردم
درس هایی که توش بود
مهمترین درسش تا امروز کار برام این بوده:
آشغال ترین ایده ها و سایت ها و ... که زدم رو اگر تا امروز ادامه داده بودم، الان برای خودشون یک منبع درآمد کامل و چشمگیر بودن
خیلی وقت پیش حدیثی منتسب به امیرالمومنین خونده بودم که در همین رابطه بود
استمرار کارها
حتی کارهای کم ارزش
نتایج خیلی خوبی رو میتونه به دنبال داشته باشه
توی حدود یک ماه گذشته تو چیز خیلی جالب توی زندگیم اتفاق افتاد
یکی اشنایی با مثلث کارپمن بود که قشنگ زندگیم رو متحول کرده
بعد شخصی، اجتماعی، سیاسی و ...
ترجیحا توصیه میکنم یه مطالعه در موردش بکنید
بی نظیر کارآمد و مهم هست و کلی نمونه های موفق ازش در ایران و جهان وجود داره
یکی هم بحث یادداشت کارهام بوده که بلاخره بعد از سالها به درستی پیاده سازی شد و داره جواب میده
با ساده کردن کار، و کاهش ابزارهای مورد نیاز به Keep Note (یه ابزار ساده یادداشت برداری) تونستم کارهام رو + زمانی که میگیره
اینجوری میفهمم چه کارهایی بیشتر وقت میگیره و بعضی هاشو برون سپاری میکنم
یا کلا بهتر براش برنامه ریزی میکنم
این دو نقطه عطف توی زندگیم رو به خودم تبریک گفته و از درگاه حق بابتشون تشکر ویژه میکنم
و با شما هم اشتراک میذارم به امید اینکه حس خوبم بهتون منتقل بشه...
همیشه بین دو سبک رفتاری توی زندگیم گیر کرده بودم
و همیشه هم سبک اروم رو انتخاب کردم
همیشه از ترس اینکه تو سر کسی نزنم وایسادم توی سرم بزنن
اعتراف میکنم، حاصل این رفتار بیش از توسری خوردن، ناز کردن بوده
یعنی خلاصه اش اینکه از این رفتارم بیشتر خیر دیدم تا شر
به هر حال هرچی که میگذره جنبه های مختلف این سر پایین بودن داره اذیتم میکنه
قبلا وقتی کوتاه میومدم حس خوبی داشتم،حس ارامش داشتم
ولی الان یه حس عصبانیت شدید از درون دارم که اذیتم میکنه
تا مدت ها از تو خودم رو میخورم
برای مثال همین چند روز پیش، توی نمایشگاه چاپ بودم و یک کارگاهی داشتیم
یه پروژگتور قدیمی درب و داغون اوردن که لپ تاپ من نمیتونست باهاش کانکت بشه
کارگاه کلی عقب افتاد و کلی ادم رفتن و اومدن تا اخر یک لپ تاپ دیگه اوردن و پرژکتور کانکت شد و حل شد
طرف به حالت تیگه ای گفت چیزی که گفت که حرف بدی هم نبود
بین اون حرف تا لبخند من کلی فکر توی سرم جا به جا شد
باید چی بگم؟
1- لبخند بزنم
2- ناراحتی درونم رو بیارم توی صروتم و بگم "شما پرژکتور خودت رو درست کن لپ تاپ من به شما ربطی نداره"
بین این دو تا جواب هم میشد داد البته
ولی اونی که من رو اروم میکرد این دومی بود
من با لبخند جوابش رو دادم
این تنها مورد نیست
این کمترین میزان ناراحتی رو برام داشته به خاطر همین دارم مینویسمش
اونهایی که زیاد ناراحتم کردن رو ترجیح میدم به زبون نیارم
توی مسائل شخصی و خانوادگی حتی دارم از این قضیه ضربه میخورم
این دو راهی همیشگی زندگیم بوده و هست
خیلی وقت ها توی زندگی به موردی خوردم و کلی فکر کردم و اخر سر انتخابی درست / غلط کردم
بعدا حدیثی دیدم که راه درست توش بوده
در این مورد هم حدیثی دیدم که از امیرالمومنین بوده (اگر سند و ... درست باشه)
که کلیت حرف میشه اینکه تو هرجور رفتار کنی یه عده بدی خودشون رو دارن و تو رو اذیت میکنن
پس حالا که اینجوریه تو خوب باش
این خیلی من رو هل میده که به رفتارم ادامه بدم
اما...
واقعیتش که اینه که تا یک حدیث رو کامل درک نکنم انجامش برام سخته
و منطق پشت این حدیث رو کامل درک نکردم
نوشتم، شاید کمک کنه تا خودم به جواب برسم
نوشتم، شاید شماها هم فکر مشابهی داشتید که به نتیجه رسیده و بتونید کمک کنید
نوشتم، شاید شماها هم فکر مشابهی دارید که بتونیم با ه مبه نتیجه برسیم و بهم کمک کنیم
وضعیت اینترنت کشور بهم ریخته است و برای ما که کل کارمون روی اینترنت هست این از جنگ هم بدتره
یعنی اگر آمریکا حمله میکرد من به شخصه احساس امنیت بیشتری میکردم تا الان
پیازداغ زیاد نمکنم
بخشیش اینترنت به فنا رفته است
بخشیش صحنه هایی که در خیابون ها میبینیم
نه از مردم
نه از به اصطلاح اغتشاشگرها...
ضمن ارسال لعنت به روح زنده و مرده تمام عوامل نامحترم اعم از مستقیم و غیرمستقیم...
چشم به گیت وی اینترنت دوختیم تا درهای زندان باز بشه
به امید روزی که در این مملکت فقط اقایان و اقازادگان احساس امنیت نکنن
ما هم خیالمون از فردامون یه کم راحت باشه
بدونی وقتی داریم زحمت میکشیم، آقایون لطف میکنن، دست رحمت بر سر ما میذارن و اجازه میدن از دسترنجمون استفاده کنیم
در یک روزمرگی نسبتا خوب به سر میبرم
خوبیش از این جهت هست که توش یه رشد شل شلی داره
و کاملا هم خوب نیست چون رشدش شل شل هست
به هر حال
ننوشتنم از سر روزمگی هست
هر روز با مشکل عدم مدیریت مواجهم
نه عدم مدیریت دیگران
اینکه خودم مدیریت کردن بلد نیستم
و وقت نمیکنم یاد بگیرم
میدونی چرا وقت نمیکنم یاد بگیرم؟
چون مدیریت کردن بلد نیستم که وقت کنم
گره خورده پدر سگ
درستش میشه به امید خدا
غر هم نمیتونم بزنم حتی...
توی تاکسی بودم طرف داشت میگفت ترافیک توی اتوبان امام علی (ع) فلانه و بهمانه
گفتم اگر اون نبود که الان همین خیابونای سطح شهر غلغله بود
رفتم توی فکر که چقدر یک سری کارها توی کشور به جا و خوب انجام شده
بعد فکرم رفت این سمتی که چرا از این کارا بیشتر انجام نمیشه
فکرم پنتانسیل تبدیل شدن به غر رو داشت که ناگهان...
یادم افتاد که تیم خودم چقدر ایراد داره و در کنارش چندین نکته مثبت عالی
در حالتی شرمنده طور ترجیح دادم سرم رو توی کار خودم کنم و هروقت بهترین شدم یه غر ریز به بقیه بزنم
اون زمان پادگان هم که غر میزدم سر این بود که ابلهان عزیز با دلایل ابلهانه اشون وقتم رو گرفته بودن نمیذاشتن کارمو بکنم
وگرنه اون موقع هم همین عقیده رو داشتم
اِنی وِی
گفتم یه پستی بذارم یه کم گرد و خاک اینجا بره
تار عنکبوتا پاک شه
که شد بحمدالله
از اونجایی که دیگه دارید بزرگ میشید، سر کار میرید و ...
نگاهی به رویداد زیر هم بندازید
https://evand.com/events/seo-video
چون میدونم بعضی هاتون دغدغه کسب و کار دارید
خلاصه که کلا اوضاع خوبه و خداروشکر
اوس بشیر (اوس بشیر رو که خاطرتون هست؟ از دوستان معقول و پخته پادگان) پیام داد جهت حلالیت و ...
جمع کرد بره آلمان
خیلی خوشحالم براش
و به شدت این سفر رو برای خودم و شماهایی که دوست دارید برید هم آرزو میکنم
خبر رفتنش برام یه تلنگر خیلی خیلی محکم و قوی و پرصدا بود
همیشه آدمهایی که دائم فقط حرف رفتن رو میزنن برام مسخره و تا حدودی حال بهم زن بودن حتی
آدمهای ضعیف منفعل رویا پرداز حرف مفت زن
رفتن بشیر منو ترسوند که منم تبدیل بشم به یکیشون...
تصورم این نیست که اونور بهشته و اینور جهنم
ولی مطمینم اونور اوضاع «بهتره»
از هر جهت
اقتصادی، عدالت اجتماعی، آزادی های معقول، امید به آینده و...
شاید ایران هم یه روز روزای خوب رو به خودش ببینه
خیلی بعید میدونم
ولی شاید
مسلما اون روز اومدی نیست و آوردنی هست
من سعی میکنم سهم خودم رو ادا کنم
تا روزی که هستم (که شاید تمام عمرم باشه) سعی میکنم توی حوزه خودم خوب کار کنم و اون میخ نعل اسب رو درست بکوبم
ولی خوب همه چیز هم اون یک میخ نیست
من کار خودمو میکنم
اما فعلا که نتیجه جمعی و کلی رو نمیبینم
خیلی های دیگه هم خوب کار کردن و دارن هم میکنن
اونا هم اونجور که لایقش هستن، نتیجه ای نمیبینن به نظرم
صرفا امیدوارم که یه روز ببینیم