دفترچه شخصی سید محمد امین هاشمی

یک دفترچه مجازی برای یادداشت روزمرگی ها ، خاطرات ، تفکرات ، نظرات شخصی و ...

۴ مطلب در شهریور ۱۴۰۲ ثبت شده است

نه اصلاح نه تغییر

مگه میشه؟

کجای تاریخ رو اشتباه خوندم؟

نکنه من دارم اشتباه میکنم؟

 

نکنه واقعا اینکه یک نفر رو زیر شکنجه بکشی و به قاتلش حکم چندتا شلاق و زندان بدی واقعا عادلانه و درسته؟

نکنه واقعا اینکه در کنار حکم بالا، به یم پسر 18 ساله به خاطر زخمی کردن و قمه کشی حکم اعدام بدی و ظرف چند روز هم عملیش کنی که یه وقت کسی جلوشو نگیره درسته؟

 

نکته واقعا سیستمی که اینقدر میکشه، کور میکنه و ...به حقه؟

یا واقعا با این حجم ظلم میشه واقعا حکومت رو حفظ کرد و من چیزی جز این فکر میکردم؟

 

یا...

نکنه من عجله دارم؟؟؟

 

 

پ.ن:

"نکته اینطور نباشه" توی لیستم نیست چون از نزدیک شاهد برخی از موارد بالا هستم

  • ۱ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۲۶ شهریور ۰۲

    25 شهریور

    هیچ دیدی ندارم

    نمیدونم چقدر ادم مثل من منتظر این روز هستن

    به لطف رفراندوم نذاشتن حکومت و لجبازی هزار باره اش، نمیدونم واقعا چند نفر ناراضی هستیم با این شدت و غلظت...

    و از این چند نفر چند نفر برای چیزی که میخوان، میان توی خیابون
    بیشتر از پارسال

    کمتر از پارسال

    اندازه پارسال

     

    نمیدونم برخورد حکومت چیه

    و ...

     

    کلا اکثر چیزا رو نمیدونم

     

    و فقط میتونم من باید چکار کنم

    تقریبا میدونم

    و تا وقتی که میدونم درسته، انجامش میدم

    بدون بیش از حد کردن به نتیجه اش

  • ۱ نظر
    • امین
    • چهارشنبه ۲۲ شهریور ۰۲

    تجربه "ندیدن"

    توی تصادف چشم راستم داغون شد

    چشمام به شدت حساس شده بود

    دو سه روزی مجبور بودم جفت چشمام رو ببندم

     

    به قول راحله، مثل اینا که شائولین کار میکنن و برای تقویت بقیه حساشون چشماشون رو میبندن، شده بودم

    حس عجیب و جالبی بود

     

    دوران کودکی این کار رو بارها کرده بودم

    چشمام رو برای 20 دقیقه میبستم و سعی میکردم به زندگی روزمره برسم

    نابینا بودن رو تجربه کنم

    سخت بود

    این بار چون جدی جدی نمیتونستم ببینم، سعی میکردم کاری نکنم که نرم تو در و دیوار

     

    تجربه عجیب و بدی بود

    برای همه کسانی که مجبورن این سبک زندگی رو پیش ببرن، به مراتب احترام بیشتری قائلم و اونها رو ادمهای بهتری از خودم میدونم

    اونا دارن هر لحظه از زندگیشون رو مثل یک قهرمان که از دل سختی ها میگذره و اخش در نمیاد، میگذرونن

  • ۱ نظر
    • امین
    • شنبه ۱۸ شهریور ۰۲

    چیز دیگه...

    دارم یه سری پادکست ضبط میکنم مسیر کاری خودم رو میگم

     

    وسطش به خودم اومدم و دیدم

    چقدر وقتا دنبال یه چیزی رفتم

    و به یه چیز دیگه رسیدم

     

    اکثر اوقات، یه چیز بهتر

  • ۰ نظر
    • امین
    • شنبه ۴ شهریور ۰۲