دفترچه شخصی سید محمد امین هاشمی

یک دفترچه مجازی برای یادداشت روزمرگی ها ، خاطرات ، تفکرات ، نظرات شخصی و ...

۲۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

هفته جدید ، مطلب جدید ، محل جدید

از سریر ، منتقل شدیم تیوان

داخل دانشگاه شریف

به شدت از محل جدید راضیم ، نه که از قبلی ناراضی باشم ، اینجا رو بیشتر دوست دارم


تیوان در واقع سه بخش داره:

  1. یک بخش مخصوص کار کردن که باید سکوت محض باشه ، اندازه یک زمین فوتسال جا داره و توش همینجوری میز چیدن

  2. یک محیط بیرون همین بخش "مخصوص کار کردن" که سه برابر فضای داخلی هست و برای استراحت و ناهار و جلسه و بازی و و حرف زدن و ... که ابته افرادی کارهاشون هم اونجا انجام میدن
    با توجه به علایق و سب ک و سیاقی که دارم احتمالا منم برم کارامو بیرون بکنم ، زیاد با محیط اتوکشیده حال نمیکنم

  3. یک بخش برای برگزاری رویداد و کلاس داره که وقتی کلاسی توش نیست بچه ها میشینن حرف میزنن یا کاراشون رو میکنن (مثل محیط بیرونی)

بچه های باحالی داره و مسئولینش هم ادم های جالب و دوست اشتنی و گرمی هستن
البته اونایی که تا الان باهاشون اشنا شدم

الان هم من امروز ساعت 8 رسیدم به جز یکی دوتا مسئولا کس دیگه ای نبود و منم نشستم  پای نصب برنامه Ever note که بتونم یادداشت هام رو بین لپ تاپ و گوشی هماهنگ کنم
یه پستی هم بنویسم و نهایتا به امید خدا بشینیم پای کارا

خدایا به امید خودا
  • ۰ نظر
    • امین
    • شنبه ۲۶ اسفند ۹۶

    231

    توی تعطیلات که آدم دیگه شمارش نداره ، داره؟

    تموم شد و رفت


    تا پایان آزادی و زندگی با حقوق اولیه انسانی...

    شماره اش تمام

  • ۰ نظر
    • امین
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶

    232

    از امروز رسما تعطیلات نوروزی من شروع میشه

    گادگان نمیرم و به جاش میرم سر کار

    منتقل شدیم "تیوان"

    داخل دانشگاه شریفه

    به شدت محیظش و بچه های داخلش رو دوست دارم

    جاهایی که حالت استارت اپی دارن معمولا پر از آدمهای باحال و دوست داشتنی هستن +...


    به علاوه یه عده آدم متکبر ، خودپسند ، مغرور که از بالا به همه نگاه میکنن


    مسئول و این حرفا رو نمیگما

    از خود بچه های استارت آپی

    انقدر بدم میاد از سبک رفتارشون

    احساس هم میکنن ادمای خیلی خوبین و بقیه یه مشت بچه ی نفهمن که اینا باید کمکشون کنن

    خداروشکر خودم باهاشون دهن به دهن نشدم ولی دیدم بحث کردناشون رو با دیگران

    نصیحت های بیجا و حرفای مفت و غرور های مسخره


    ولی

    انقدر اون خوبا زیادن که اینا اصلا به حساب نمیان

    شما با خوباشون سرت رو گرم میکنی اینا هم میان یه چیزی میگن برا خودشون بهشون محل ندی میرن

    چون خیلی ادمهای ارزشمندی هستن میرن ، میرن پیش کسایی غر بزنن که قدرشون رو بدونن

  • ۰ نظر
    • امین
    • پنجشنبه ۲۴ اسفند ۹۶

    233

    این قضیه شمارش هم خوب داره پیش میره ها
    نه اینکه سریع بگذره

    بحثم اینه که دارم ادامه اش میدم 
    امیدوارم تا تهش برم

    دوست دارم ادامه دار باشه

    الان بحث مربوط به کلاس هام رو هم ادامه دار پیش رفتم و این رو هم خیلی دوست دارم
    کلاسا هم ایراد زیاد داره ولی همین ادامه دار بودنش بازم خودش کلی مفیده

    یه حدیثی هم در این باره خونده بودم
    که خیلی خوبه ادامه دار بودن

    دوست دارم همه کارام اینجوری باشه
    یا حداقل اکثرش
    به جز اونایی که خوب ادم وسط راه میفهمه "اشتباه" بوده (نه این که "بهترین" گزینه نبوده و رهاش کنه)
  • ۰ نظر
    • امین
    • چهارشنبه ۲۳ اسفند ۹۶

    334

    [Forwarded from «صدای مردم» (آمدنیوز)]

    🔴 طنز: بازجویی از کودک رقصنده برج میلاد!

    🆔@Sedaiemardom

    بازجو: نام؟

    دختربچه: پریسا


    بازجو: شهرت؟

    دختربچه: پری جنگ نرم!


    بازجو: سن؟

    دختربچه: هفت سال و نیم


    بازجو: از کجا رقص ترکی رو یاد گرفتی؟

    دختر بچه: پایگاه نظامی مارگارت تاچر در ولایت قُندوز افغانستان


    بازجو: این برنامه رقص از کی طراحی شده بود؟

    دختربچه: از آگوست ۲۰۱۰


    بازجو: کامل توضیح بده

    دختربچه: برای برنامه‌ای که توی برج میلاد برگزار شد حدود ۱۰ سال برنامه‌ریزی شده بود. ما چند تا دختر رو به خاطر همین برنامه متولد شدیم. از همون دوران جنینی روی ما کار می‌شد. مادران‌مون به سبک فراماسونرها غذا می‌خوردن تا ما از همون جنینی آداب فراماسون رو یاد بگیریم. اما چون هدف دولت انگلستان اجرای رقص ترکی در برج میلاد بود، از لحظه به دنیا اومدن‌مون به دستور تونی بلر توی گوش مون هدفون گذاشتن و آهنگ «پنجره دَن داش گلیر آی بری باخ بری باخ» رو پخش کردن.


    بازجو: از کی وارد کشور شدین؟

    دختربچه: همون روز مراسم. از طریق رابطه‌مون توی شهرداری تهران در پوشش دختران معصوم ایرانی وارد کشور شدیم. مراسم ساعت پنج شروع میشد. ما ساعت دوازده از فرودگاه کابل پرواز کردیم و ساعت چهار رسیدیم برج میلاد.


    بازجو: رابطه‌تون توی شهرداری کی بود؟

    دختربچه: خانوم فاطمه راکعی. مشاور امور بانوان شهردار تهران. ایشون هم یه فراماسونر اومانیسته که به ماکیاول و اکسپرسیونیسم خیلی علاقه داره


    بازجو: گرایش فلسفی خودت چیه؟

    دختربچه: گفتم که... من از بچگی تحت تعالیم فراماسون‌ها بودم ولی اگه به خودم بود مکتب فرانکفورت رو انتخاب می‌کردم با چاشنی اندیشه‌های اسپینوزا و دکارت


    بازجو: هدف از این عملیات چی بود؟

    دختربچه: ضربه زدن


    بازجو: ضربه زدن به چی؟

    دختربچه: نمی دونم. فقط به ما گفتن این یه ضربه‌س!


    بازجو: کل عملیات همین بود؟

    دختربچه: نه. قرار بود با رقص ما مسئولین کشور گیج بشن و نیم ساعت بعد هلیکوپترهای آمریکایی دوباره توی طبس فرود بیان و سربازان آمریکایی از پایانه اتوبوسرانی طبس سوار اتوبوس بشن و بیان به سمت تهران


    بازجو: پس چرا نیومدن؟

    دختربچه: چون دو ساعت قبل از عملیات سازمان سیا متوجه شد اون روز از طبس به تهران بلیط نیس و هیچ اتوبوسی به سمت تهران حرکت نداره!


    بازجو: پس چرا شما عملیات رو ادامه دادین؟

    دختربچه: چون رییس سازمان سیا معتقد بود رقص آذری خیلی قشنگه. بچه‌ها هفت ساله تمرین کردن. حیفه کنسل بشه!


    بازجو: الگوت توی زندگی کیه؟

    دختربچه: الگوی قلبی خودم الهام چرخنده‌س ولی بهم دستور دادن که الگوم سوفیا لورن باشه


    بازجو: برای امروز کافیه. میتونی بری توی بند..



    💠 این داستان طنز بود، ولی برای به تصویر کشیدن شیوه بازجویی در مظام استبداد بود.


    دختر بچه‌هایی که در برج میلاد رقصیده بودند را احضار کرده بودند. شناسنامه‌شان را بررسی کردند تا ببینند ۹ ساله‌شان شده است یا خیر. یکی از دختر بچه‌ها را روز پنجشنبه از یک ظهر تا ۱۰ شب در وزرا نگهداشته و بازجویی کرده بودند

     

    دختر بچه می‌گفت طوری برخورد کردند انگار ما در برج میلاد آدم کشتیم.


    احضار و بازجویی این کودکان از شرم‌آورترین اتفاقات رخ داده در چند سال اخیر است. (منبع: کانال سپهر آزادی)

  • ۱ نظر
    • امین
    • سه شنبه ۲۲ اسفند ۹۶

    235

    یه روحانی داخل اینستا نوشته بود من آقای خامنه ای رو دوست دارم
    ولی دلیل نمیشه با سربازی اجباری مخالفت نکنم

    سربازی اجباری چیز بدیه و ...

    آقایون هم از دم موافقت کرده بودن
    یکی دو تا از اقایون هم گفته بودن که اجباری خیلی بده ولی نباشه هم نمیشه کاری کرد و ...
    خلاصه بحثی بود سر اینکه این چیزی که همه قبول داریم بده "حذف شده" یا "تغییر حالت پیدا کنه" یا چی

    این وسط یه خانمی که با عکس پروفایل آقای خامنه ای ، از اینایی که فکر میکنن الان دوشاخه اشون مستقیما به پریز الهی وصله و با کمک حضرت امام اقا مستقیما متصل به سرچشمه علم الهی متصل هستن ، شروه به اظهار نظرات کارشناسی خود نمیدوند

    که نه اصلا سربازی باید باشه ، بده به جوونا حرفه یاد میدن!!! بده جوونا رو از بطالت در میارن!!!
    بده زیر پرچم اقا امام زمان جوونا رو میبرن! که ایثار کنن

    و کلی زرت و پرت دیگه

    هرچی میگم خانم محترم به خدا حرفه ای یاد نمیدن ، بابا د لامصب حرفه که اینا تو مغز پوچ تو کردن اولا که یک سال نشده هنوز بحثش باز شده ، دوما که منظورشون در حد ای سی دی ال هست
    من خودم تو پادگانم دارم میبینم چیاست
    کاش میذاشتن گوشی ببریم عکس میگرفتم توی ... هم ببینی
    لامصب اینا حرفه اس؟ دو سال عمر مار ومیگیرن یاد بدن چطور با ورد و اکسل کار کنیم؟
    شما سرای محله بری ، بسیج محلتون بری ، لعنتی 50 هزار تومن هزینه کنی یاد میگیری اینا رو که

    دوسال عمر ما رو سرویس کردن سر این؟
    دو ساعت باهاش بحث کردم
    میگه اشکال نداره، من یه چیزایی میدونم که شما نمیدونی!!!!!!!!!


    خاک بر سر من که وقتم رو میذارم با احمقی حرف میزنم که عکس پروفایلش عکس خامنه ایه
    بهش گفتم خدا لعنتت کنه که با دروغ ها و ناحق حرف زدن ها و عوام فریبی هات اینجوری منو عصبی میکنی

    صبح ساعت 6 صبج تو راه پادگان داشتم باهاش حرف میزدم
    خانم تو خونه اشون خوابیده برای من گلواژه تلاوت میکنه

    تو حقته صدبار بزنن تو سرت برای پوششت حق انتخاب نداشته باشی
    من از اعماق وجودم دلم میخواد با یه نفر اینجوری ازدواج کنم بعد مجبورش کنم مثل حیوون زندگی کنه

    حق احمق هایی این مدلی که سرشون رو کردن زیر برف و هر غلطی که یه احمق بکنه رو به چشم امر الهی میبینن ، همینه
    مثل سگ زیر پرچم جمهوری اسلامی زندگی کنن و اخر سرم به درک واصل شن

  • ۰ نظر
    • امین
    • دوشنبه ۲۱ اسفند ۹۶

    236

    مامان منو بهش بدی کنی چیزی نمیگه

    خوبی که میکنی گریه میکنه :-|

    یعنی شما اگه دلرحم باشی نباید به مامان من هیچ خوبی بکنی


    کادو خریدم برای روز مادر براش

    همراه با کیک و گل اوردم خونه...


    هیچی دیگه

    کاش هیچی نمیگرفتم یعنی


  • ۲ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۲۰ اسفند ۹۶

    237

    تو پادگان نشسته بودم سالی که گذشت رو مینوشتم
    دست اوردها و ...
    عجب ترکوندم امسال انصافا
    دمم گرم
    نصف سالهای عادی زندگیم وقت داشتم ولی ترکوندم
    خداروشکر

  • ۰ نظر
    • امین
    • شنبه ۱۹ اسفند ۹۶

    238

    میلاد بعد از اینکه این همه دهنش سرویس شده

    برگشته میگه حاجی سربازی ادم رو مرد میکنه!!!


    اگر حالش بد نبود حتما بهش میگفتم تو حقته

    هر بلایی که سرت بیاد

    تو حقته که همینجوری بهت زور گفته بشه


    میلاد و افرادی که اینقدر احمقانه فکر میکنن + افرادی که طرفدار اقای خامنه ای هستن ، حق ندارن از سربازی غر بزنن


    طرفداراش که دارن زیر نظر مستقیم عشقشون عمر حروم میکنن

    اوناییم که میگن سربازی ادمو مرد میکنه ، نامردهای بی وجودی هستن که برای ماهیت انسانی گرفتن نیاز به بیگاری دادن دارن

    نیاز دارن مثل یک الاغ با زور شخصیتشون شکل بگیره

    اینا اصلا ارزش و جایگاهی ندارن که بخوان دهنشون رو باز کنن


    این دو گروه سرشون رو بندازن پایین تا مسئولین بزنن تو سرشون

    که حفشون همین تو سری خوردن هست


  • ۰ نظر
    • امین
    • جمعه ۱۸ اسفند ۹۶

    239

    حاجی شادمهرو :-D



    عروسکی بودم برات...

    که تو بهم نفس دادی 


    بیشتر خنده داره تا احساسی :-D



  • ۲ نظر
    • امین
    • پنجشنبه ۱۷ اسفند ۹۶