دفترچه شخصی سید محمد امین هاشمی

یک دفترچه مجازی برای یادداشت روزمرگی ها ، خاطرات ، تفکرات ، نظرات شخصی و ...

148

حال الان هست... خوب؟

همین الان بعد از یک خواب خوب سرصبح ، بعدش انجام کارها و خوندن مطالب طنز و کلی خندیدن

بعد از خوندن کتاب به شددددددددددددت مفیدم (به خاطر نقطه نظر مسخره هولدن :-|)

بعد از یک جلسه ظاهرا کاری ولی به شدت با جو دوستانه و خوب

بعد از یه خواب عصرانه لذت بخش

و بعدش هم خوردن یک شام مورد پسند

...



عاشق این حالم

آرامش

فقط میشه اسمش رو ارامش گذاشت

نه گشنمه ، نه ناراحتم ، نه حس بیهودگی دارم و نه قراره یه راست بعد از خوابم برم سربازی

الان خوبه

خدایاشکرت

  • ۵ نظر
    • امین
    • جمعه ۱۷ فروردين ۹۷

    دورهمی چهارم منهی یک + 149

    دورهمی اول من نبودم

    پس این دورهمی میشه دورهمی چهارم منهی یک


    خوب بود ، حال کردیم

    اخراش بهتر از اولاش بود ، توصیه میکنم دفعه دیگه از آخر شروع کنیم :-|

    اوایل روند شل پیش میرفت


    به فیلم به وقت شام از 10 دادم 4

    به قول یکی از دوستان که الان یادم نیست کدوم بود و تقاضا دارم در کامنت خودش رو معرفی کنه ، فیلم "قابل احترام" بود

    در همین حد


    کتاب هم برنده شدم که فقط نکته منفیش اینه که "خورشید" توش یادگاری ننوشت :-|

    باز کردم ببینم اون چی نوشته که دیدم ننوشته


    جای خالی دکتر و حاجی رو به شکل عجیبی حس کردم


    قرار شد اخرش هولدن بغلم کنه ، نکرد :-(

    عقده ای شدم بدونید تقصیر اونه


    یه نفر پیدا کردم شدیدا عقایدش به من نزدیک بود

    اونم به فیلم 4 داد

    میدونم توی اسمش محتوا داشت

    هنوز نمیدونم کیه

    از یابنده تقاضا میشه لینکش رو داخل کامنت معرفی کنه 


    احساس میکنم گلبول جاسوس وزارت اطلاعات بوده ، والا این چه مدل محافظت کاریه برادر من :-D

    یه ارتباط خفنی داشتم با عامر میگرفتم که رفت زود

    دیدار مجدد "هولدن" خانم ها "زاویه زیست" "میخواهم فاطمه باشم" و "پنجره" بسیار دلنشین بود

    یه خانمی هم بود میگفت من رو میخونه ، اخرشم ارزو کرد سربازیم زودتر تموم بشه ، ایشالا به حق پنج تن همه ارزوهاش با هم براورده شه ، والا ، ادم اینقدر باکمالات اخه...

    در این دیدار با وجود حریر بین خودمون دو سلبرتی (هولدن و حریر) رو در کنار هم داشتیم :-D


    تقریبا همه یه جور خاصی کول بودن ، من و تک تک با هرکدوم اینا بندازی تا اخرش یه کلمه هم با هم حرف نمیزنیما

    ولی توی جمع انگار یه جور دیگه اس


    فعلا همین

    شاید بعدا اضافه کردم بهش


    در ضمن امروز روز 149 بود که الحمدالله تموم شد

  • ۱۷ نظر
    • امین
    • پنجشنبه ۱۶ فروردين ۹۷

    150

    خوب ، تا 231 پیش رفته بودم

    ولی کاری ندارم قبلش عددها چطور بود


    محاسبه مجدد میکنم

    این ماه رو بگو هیچی ، چون اخرش میشه یکی دو هفته مرخصی پایان دوره گرفتن

    فرض رو میذاریم روی اینکه دو ماه هم کسری بدن به خاطر جبهه بابا

    میمونه 5 ماه

    به عبارتی150 روز

    دو ماه بیاد روش میشه 210 روز

    ایشالا که نیاد

    ایشالا که نمیاد

    فعلا بذار ببینیم چی میشه

    تصورش رو که میتونم برای خودم بسازم

    میگم 150 روز مونده

    کی به کیه

  • ۱ نظر
    • امین
    • چهارشنبه ۱۵ فروردين ۹۷

    زندگی در محل کار

    کلا لپ تاپم رو میذارم توی محل کار بمونه

    هر روز یه راست بیام اینجا

    وقتی خونم وقت زیادی رو برای پشت و گذار بیخودی توی اینترنت و ... میذارم

    اینجا محیطش میطلبه که کار کنی

    اینجا بودن رو بیشتر دوست دارم


    راستی

    از فردا روز شمارو هم شروع کنیم...

  • ۳ نظر
    • امین
    • سه شنبه ۱۴ فروردين ۹۷

    زنده یاد کلوب

    اواخر حضورم توی کلوب

    شده بود مثل ایام عید توی بیان

    خلوت شده بود

    یه جوری بود

    دوستایی که داشتشم باهاشون زندگی میکردم به معنای واقعی کلمه ، دیگه نبودن

    نبودن و من نمیتونستم بهشون زنگ بزنم چون فقط توی کلوب دوست بودیم

    نبودن و دستم بهشون نمیرسید

    خیلی حس بدی بود

    انگار از یه خواب خوب داشتن به زور می پروندنم


    امروز یاد اون موقع های کلوب افتادم

    هرچند الان به نظرم منطقیه و خوب این فضای مچازیه و اکثرا دوستی ها هم مجازیه

    ولی هنوزم یاداوری خاطرات اون روزا حس بدی بهم میده


    یه زندگی کردیم داخل کلوب...




  • ۰ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۱۲ فروردين ۹۷

    ماشششششششالا چ خلوته

    کلا بیان هیچکس نیست انگار

    من فقط دوتا از کسایی که دنبال میکنم دارن پست میذارن

    فک کنم کاربراش نصفم کمتر شدن

  • ۵ نظر
    • امین
    • دوشنبه ۶ فروردين ۹۷

    کالای داخلی یا بغل مجانی؟

    یکی بغل مجانی میخواد بده ، چون نوشتش انگلیسی هست بهش حمله میشه

    بعد اون یکی با 40 سال مدیریت کشور و تسلط کامل و مستقیم روی قدرتمند ترین ارگان ههای کشور ، ژست اپوزیسیونی میگیره و میگن هم بهش هیچی نگید که اقا مظلومه

    بدبخت هرچی مظلومه تو عالم اگه اقا بخواد مظلوم باشه


    به خدا

  • ۰ نظر
    • امین
    • چهارشنبه ۱ فروردين ۹۷

    هفته جدید ، مطلب جدید ، محل جدید

    از سریر ، منتقل شدیم تیوان

    داخل دانشگاه شریف

    به شدت از محل جدید راضیم ، نه که از قبلی ناراضی باشم ، اینجا رو بیشتر دوست دارم


    تیوان در واقع سه بخش داره:

    1. یک بخش مخصوص کار کردن که باید سکوت محض باشه ، اندازه یک زمین فوتسال جا داره و توش همینجوری میز چیدن

    2. یک محیط بیرون همین بخش "مخصوص کار کردن" که سه برابر فضای داخلی هست و برای استراحت و ناهار و جلسه و بازی و و حرف زدن و ... که ابته افرادی کارهاشون هم اونجا انجام میدن
      با توجه به علایق و سب ک و سیاقی که دارم احتمالا منم برم کارامو بیرون بکنم ، زیاد با محیط اتوکشیده حال نمیکنم

    3. یک بخش برای برگزاری رویداد و کلاس داره که وقتی کلاسی توش نیست بچه ها میشینن حرف میزنن یا کاراشون رو میکنن (مثل محیط بیرونی)

    بچه های باحالی داره و مسئولینش هم ادم های جالب و دوست اشتنی و گرمی هستن
    البته اونایی که تا الان باهاشون اشنا شدم

    الان هم من امروز ساعت 8 رسیدم به جز یکی دوتا مسئولا کس دیگه ای نبود و منم نشستم  پای نصب برنامه Ever note که بتونم یادداشت هام رو بین لپ تاپ و گوشی هماهنگ کنم
    یه پستی هم بنویسم و نهایتا به امید خدا بشینیم پای کارا

    خدایا به امید خودا
  • ۰ نظر
    • امین
    • شنبه ۲۶ اسفند ۹۶

    231

    توی تعطیلات که آدم دیگه شمارش نداره ، داره؟

    تموم شد و رفت


    تا پایان آزادی و زندگی با حقوق اولیه انسانی...

    شماره اش تمام

  • ۰ نظر
    • امین
    • جمعه ۲۵ اسفند ۹۶

    232

    از امروز رسما تعطیلات نوروزی من شروع میشه

    گادگان نمیرم و به جاش میرم سر کار

    منتقل شدیم "تیوان"

    داخل دانشگاه شریفه

    به شدت محیظش و بچه های داخلش رو دوست دارم

    جاهایی که حالت استارت اپی دارن معمولا پر از آدمهای باحال و دوست داشتنی هستن +...


    به علاوه یه عده آدم متکبر ، خودپسند ، مغرور که از بالا به همه نگاه میکنن


    مسئول و این حرفا رو نمیگما

    از خود بچه های استارت آپی

    انقدر بدم میاد از سبک رفتارشون

    احساس هم میکنن ادمای خیلی خوبین و بقیه یه مشت بچه ی نفهمن که اینا باید کمکشون کنن

    خداروشکر خودم باهاشون دهن به دهن نشدم ولی دیدم بحث کردناشون رو با دیگران

    نصیحت های بیجا و حرفای مفت و غرور های مسخره


    ولی

    انقدر اون خوبا زیادن که اینا اصلا به حساب نمیان

    شما با خوباشون سرت رو گرم میکنی اینا هم میان یه چیزی میگن برا خودشون بهشون محل ندی میرن

    چون خیلی ادمهای ارزشمندی هستن میرن ، میرن پیش کسایی غر بزنن که قدرشون رو بدونن

  • ۰ نظر
    • امین
    • پنجشنبه ۲۴ اسفند ۹۶