دفترچه شخصی سید محمد امین هاشمی

یک دفترچه مجازی برای یادداشت روزمرگی ها ، خاطرات ، تفکرات ، نظرات شخصی و ...

روز شصت و ششم: بچه از دور... خیلی دور!

دوستم اومد خونه امون

با بچه اش اومد

بچه اش چند ماهشه

خیلی خوش خنده، دوست داشتنی، لپی و ...

 

کلی باهاش حال کردم

ولی انصافا یه لحظه هم دلم نخواست بچه داشته باشم

 

مخصوصا با مرور این نکته که بجه کرونا گرفته بوده و تا 5 روز روزی 20 بار حدودا پوشکشو عوض میکردن و توی تب میسوخته و ...

یا با دیدن اینکه از ساعت 11 که گذشت گریه های رو مخش شروع شد

یا ...

 

کلا یه مرور چند ثانیه ای برای یک پشیمونی همیشگی از این داستان کافیه

 

نمیفهمم مردم به چه نقطه ای میرسن که میگن بچه میخوایم

حالا ناخواسته که خوب ناخواسته است ولی اونایی که خودشون میخوان!

 

درد سر زیاد

مطلقا هیچ منفعتی نداشتنش

خطر اینکه اشتباهاتت میتونه زندگی یکی دیگه رو نابود کنه

و ...

 

نمیفهمم جدا

  • ۲ نظر
    • امین
    • دوشنبه ۱۵ آذر ۰۰

    روز شصت و پنجم:دو جا به جایی

    هم خونه هم دفتر رو داریم جا به جا میکنیم

    هم زمان درگیر کارهای خونه دو سمت بودم

    شرایط عجیبی بود به نوبه خودش

     

    حالا جفتش کارهای اصلیش تموم شده و درگیر کارایی نهایی و جابه جایی و خرده کارهاش میشیم کم کم ...

  • ۰ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۱۴ آذر ۰۰

    روز شصت و چهارم: رامین پرچمی

    چقدر زشته یه بازیگری که شناخته شده بوده (هرچند هیچ وقت یک بازیگر خیلی خفن نبوده) و کار سیاسی هم کرده و در این راه هم کنار اکثریت مردم بوده، یهو اینقدر نادیده گرفته میشه

     

    همیشه ادم نگاه میکنه و اشتباهات حکومت رو میبینه

    موقعیت هایی که داره از دست میده رو میبینه

     

    یه وقتایی هم خوبه به خودمون نگاه کنیم و موقعیت هایی که از دست میدیم رو ببینیم

  • ۰ نظر
    • امین
    • شنبه ۱۳ آذر ۰۰

    روز شصت و سوم: *140*

    یه زمانی یه گوشی سونی k310 داشتم و خیلی عاشقش بودم

    اولین گوشیم بود

    با یه خط ایرانسل

     

    بعد دقیق یادم نیست فکر کنم کد دیدن شارژ باقی مونده ستاره 140 بعدش یه چیزی و درآخر هم # بود

    من یه بار از سر بیکاری نشستم عددهای دیگه رو هم زدم بعد 140* ببینم چی میده بهم

     

    از کشفیات بزرگ زندگیم بود

    احساس هکر بودن میکردم

    به بخش های مخفی ایرانسل نفوذ کرده بودم

    کلی کیف میکردم با هوش و ذکاونت خودم

  • ۰ نظر
    • امین
    • جمعه ۱۲ آذر ۰۰

    روز شصت و دوم: صبر تقریبا همیشه بهترین گزینه است...

    یه قانونی توی امریکا هست ظاهرا، به اسم قانون افترا...

    که اجازه میده مردم به سیاست مدارهای افترا بزنن!

    انتقاد نه ها

    اون که سرجاشه

     

    داستان چیه؟

    داستان اینه که اگر بگن، انتقاد کنید ولی افترا نزنین... بعد اینجا شبهه پیش میاد

    هرکی حرف رو یه جوری تفسیر میکنه که بشه افترا و تهمت و ... و اینطوری جلو انتقاد رو میگیره

     

    میگن اقا اینقدر این انتقاده مهمه که جهنمه ضرر افترا هم خواستید بزنید

     

    حالا داستان صبر کردن هم همینه برای من

    میدونم یه سری جاها صبر بهترین گزینه نیست و باید سریع عمل کرد

    به چشم خودم توی زندگیم دیدم

    ولی...

    ولی اینقدر این صبر کردنه مهم تر و تاثیرگذار تره که ترجیح میدم ضرر صبر کردن بیجا رو به جون بخرم

  • ۰ نظر
    • امین
    • پنجشنبه ۱۱ آذر ۰۰

    روز شصت و یکم: چنل بی بدترین برای موقع خواب

    هر شب قبل خواب یه چیزی گوش میدم تا خوابم ببره

     

    یا ویدیوهایی که حذفم رو پخش میکنم و به صداش گوش میدم تا بخوام (مثلا یه قسمت فرندز یا himym یا ویدیوهای میا و کوروش و ...)

    یا پادکست های بی پلاس رو

     

    به دلیل جذابیت به شدت بالای مطالب بی پلاس، حیفم میاد قبل خواب گوش بدم و تجربه بد "رادیو مذاکره" استاد شعبانعلی پیش بیاد

    اون رو هم گذاشتم قبل خواب گوش دادم بعد قشنگ نصب مطالبش رو از دست میدادم هرشب

     

    خلاصه که یه شب تصمیم گرفتم به جای بی پلاس که حیفم میاد، چنل بی رو گوش بدم که اهمیت کمتری داره مطالبش برام و حالت داستانی هم داره

    اینکه فاطمه هم بی پلاس رو دوست نداره ولی با حالت داستانی چنل بی اوکی هست هم در این تصمیم نقش به سزایی داشت

     

    خلاصه که برای اولین بار پلش کردیم و جفتمون پشیمون شدیم

    اد خوردیم به یه داستان به شدت ناراحت کننده شامل قتل یه دختر بچه!

     

    من  یه چیزی پلی میکنم که زودتر بخوابم

    با این لامصب قشنگ نیم ساعت دیرتر خوابم برد اینقدر هم جذاب بود هم ناراحت کننده...

     

    من فرندز میبینم شب با خنده و حس خوب بخوام

    این اصلا مناسب خواب نیست اقا

    اصلا مناسب نیست

  • ۰ نظر
    • امین
    • چهارشنبه ۱۰ آذر ۰۰

    روز شصتم: فرزاد بیان ناقهرمان دوست داشتنی!

    یکی از کسانی که قطعا روی تغییرات شخصیت من تاثیر خیلی زیرپوستی و البته مهمی داشته فرزاد هست

     

    توی بازه ای از زندگیم نیستم که ابرقهرمان بخوام

    شخصت های ماورایی و ... روم تاثیری ندارن

     

    مدت هاست البته توی این بازه ام

    یه شخصیت واقعی پر اشتباه رو بیشتر میطلبم

    بهتر میتونم ازش درس بگیرم، تجربه هاش رو استفاده کنم و کمکم کنه...

     

    فرزاد یکی از این ناقهرمان هاست!

    یه ادم عادی با تفاوت های عبرت بخشی که برای من شاید در نبود فرزاد سالها یادگیریش طول میکشید

     

    اولین بارباهاش توی شلوغی های 98 آشنا شدم

    نه اشتباه نشه، من متاسفانه یا خوشبختانه کف خیابون نبودم، فکر نمیکنم فرازدم اونجا بوده باشه

    توی یکی از پیج های مخالف ویدیوهای فرزاد رو میذاشت که در مورد انواع "مغلطه" حرف میزد

     

    اون زمان خیلی عشق کردم با نحوه بیانش و خیلی استفاده کردم از اطلاعاتش توی بحث کردن های اون دوره

     

    الان چند وقتی هست فرزاد رو توی یوتیوب دنبال میکنم و روزمرگی هاش رو میبینم

    میدیدم البته

    چند وقتی هست خیلی کمرنگ شده و خوب قاعدتا شلوغ شده که امیدوارم خیر باشه

     

    نه ویدیوهای آموزش در رابطه با مغلطه، بلکه همین روزمرگی هاش بود که ناقهرمان من کردش

    همین نزدیک بودنش به من

     

    فکر نمیکنم فقط من باشم که اینطوریم

    محبوبیت بالای شخصیت اسپایدرمن بین ابرقهرمان های موجود هم ظاهرا سر همینه

    همین که نه هیکل خاصی داره، نه پولداره، نه ابرقدرت خاصی داره (تا اونجا که من دیدم، بعد از نسخه مرد عنکبوتی که بازیگرش توبی مگوایر بود، اسپایدر من های بعدی دیگه ابرقدرت نداشتن و به جاش دستگاه داشتن ) 

     

     

     

    پ.ن:

    ناقهرمان رو از روی "ناداستان" که اولین بار از امید ظریفی شنیدم از خودم ساختم :-))

  • ۱ نظر
    • امین
    • سه شنبه ۹ آذر ۰۰

    روز پنجاه و نهم: اضافه جات

    این قانون 80 - 20 رو شنیدین دیگه؟ قانون پارتو

    حالا قانونِ قانونم نیستا

    مثل قانون مورفی میمونه

     

    حالا مهم نیست

    چی میگه این چیزه به اصطلاح قانون؟

    میگه مثلا 80% درآمد شما از 20% کارهاتون میاد

    یا 80% مریضی ها از 20% عدم رعایتها و ...

    یا مثلا 80% ناراحتی هامون به 20% رفتارها و ارتباطات و ...

    حالا همینو بگیر برو تا اخر

     

    من خیلی اینو قبول دارم و خیلی توی زندگیم دیدمش

    هرچی هم بیشتر بررسی میکنم بیشتر میبینمش

    نقضش رو خیلی کم دیدم

     

    از اون چیزاست که یه روز پشیمون میشم احتمالا

    که میدونستم و بهش کم توجهی کردم

     

    نشستم برنامه هفته ام رو نگاه میکنم، میبینم چقدر اضافه جات داره

    چقدر کارهایی رو داره که 80% وقتم رو میگیره و فقط 20% درآمدم رو تشکیل میده

    چقدر کمه سهم کارهایی که 80% درآمدم رو شامل میشه!

     

    میدونی چی میگم؟ 

    یه یه کم جمع و جور کردم کارا رو تا به امید خدا بشه شروعی برای اینکه بیشتر بشم به اون 20% که 80% درآمد رو برام میاره

     

  • ۰ نظر
    • امین
    • دوشنبه ۸ آذر ۰۰

    روز پنجاه و هشتم: از ادا تا واقعیت

    شده که برای رسوندن یه منظور، ادا در اوردم

    "قهر کردن" میگیم بهش اصطلاحا

     

    من به شخصه تقریبا هر وقت با کسی قهر کردن ادا بوده

    یعنی دنبال یه مقصدی بودم

     

    وگرنه ناراحتی خالی که خوب حرفم رو میزنم

    خیلی مودبانه، یه کم مودبانه یا هرچی...

     

     

     

    جدیدا دارم یه چیز جدیدی رو تجربه میکنم ولی

    دیگه قهر نیست

    ناراحتی هم نیست حتی انگار

    یه جورایی کاهش اعتبار طرف پیش خودمه 

    مجددا انگلیسیش رو بلدم ولی فارسیش رو نه و مجددا از این بابت احساس با کلاسی میکنم :-))

    disregard میشه انگلیسیش

    کاهش احترام

    یه همچین چیزی

     

    یعنی یه جورایی میفهمی بابا این بنده خدا حداقل در حال حاضر لایق این درجه ای نیست که تو بهش دادی

    اونم گناه داره ها

    یعنی اونم ضربه میخوره به نوبه خودش از این اشتباهی که من نوعی کردم

    اینقدر میبرمش بالا هم خودشو خراب میکنه من رو سر ما خراب کاری میکنه

     

    یه همچین حالتیه خلاصه

    خدایا من و از قرار گرفتن در جایگاهی که لایقش نیستم معاف کن

    یه جوری نشه بی لیاقت بشم

    یا ظرفیتمو ببر بالا یا جایگاهمو بیار پایی

    قربون دستت

  • ۰ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۷ آذر ۰۰

    روز پنجاه و هفتم: خدایگان بهره وری

    یه روزهایی هم یهو اینجوری میشه

    کلا فک کنم یه ساعت پرت داشتم

    باقیش همچین کارا رو یکی یکی خط زدما!

    خودم کفم برید

    خدایا شکرت

    این مدل روزها رو زیادش کن تو رو حضرت عباس

  • ۰ نظر
    • امین
    • شنبه ۶ آذر ۰۰