دفترچه شخصی سید محمد امین هاشمی

یک دفترچه مجازی برای یادداشت روزمرگی ها ، خاطرات ، تفکرات ، نظرات شخصی و ...

100 تجربه قبل از 30 سالگی [20] تنهایی نعمته

لازمه که تنها نباشی

لازمه که اجتماعی زندگی کنی

حالا من حداقل اینطوری فکر میکنم شایدم اونقدرا لازم نباشه

به هر حال

 

حتی اگر لازمم هست که تنها نباشی، یه وقتایی تنها باش

اگر میتونی تا یه سنی که تنهاتر هستی، زمان های تنهایی بیشتری داری، ازش برای رشد استفاده کن

فردا روزی هم که دیگه اونقدرا تنها نبودی و عملا تنهایی هات دونفره (یا بشتر) شد، برای خودت ساختاری بچین اون زمان تنهایی رو داشته باشی

توی خونه (که خیلی هم ممکن نیست) حتی

نمیشه؟ برای خودت این رو در نظر بگیر و به بقیه هم بقبولون که اقا من تو روز مثلا 3 ساعت باید برم کتابخونه

 

حالا اونجا دوست داشتی مثل هزار سال پیش بشین کتاب بخون

یا مثل انسان های مدرن، درست با ویدیو و صوت و ... مطالعه کن

روی پروژه هات کار کن و ...

 

یادم باشه توی تجربه بعدی بنویسم نذار ادما با جملاتشون به سمتی که میخوان بکشوننت

مثل کاری که خودم دو خط بالاتر کردم

  • ۰ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۱۴ اسفند ۰۱

    100 تجربه قبل از 30 سالگی [19] تمرکز مطلق

    هیچ وقت 4 ساعت فوکوس کردی روی یه کار مفید؟

    یه پروژه، مطالعه یه چیزی، ورزش؟

     

    من از این لیست بالا تاحالا بارها و بارها شده که 4 ساعت و حتی بیشتر متمرکز شدم روی یه پروژه

    نتیجه اش عجیبه

     

    4 ساعت متمرکز انجام دادن یک کار {شدیدا نامساویه با} 4 تا یک ساعت جدا جدا کار کردن روی یک پروژه

    حتی 8 تا یک ساعت!

     

    اقا تاثیر گذاره

    خیلی تاثیر گذاره

    خودت امتحان کن دیگه نمیمیری که

    بد بود نکن 

  • ۱ نظر
    • امین
    • جمعه ۱۲ اسفند ۰۱

    100 تجربه قبل از 30 سالگی [18] راه فرار...

    تصمیم که میخوای بگیری، راه فرار بذار، دور برگردون در نظر بگیر

     به خودت فرصت بده

    به خودت این اجازه رو بده که هر وقت فهمیدی داری اشتباه میکنی با کمترین هزینه بتونی دور بزنی و برگردی

    تغییر مسیر بدی

     

    قبلا گفته بودم که تو داری اشتباه میکنی

    قطعا همین لحظه در حال اشتباه کردنی

    یه جایی یه بخشی یه تصمیمیت اشتباه

    قطعا

     

    پس جا واسه دور برگردون بذار

  • ۱ نظر
    • امین
    • چهارشنبه ۱۰ اسفند ۰۱

    100 تجربه قبل از 30 سالگی [17] حکم شلاق

    حالا ایشالا وقتی تو اینو میخونی دیگه نه جمهوری اسلامی باشه، نه طالبانی، نه القاعده ای نه هیچ گروه دیگه ی غیرمتمدنی که جزا اشتباهاتش واسه ادما شلاق و اعدام و ... باشه

    ولی خوب الان هست

    شلاق میزنن برای بعضی اشتباهات

     

    میدونی نکته شلاق چیه؟

    اولیش و دومیش و سومیش و ... اونقدرا بد نیست

     

    بدیش از وقتیه که شلاق بعدی روی جای شلاق قبلی میخوره

     

    خیلی چیزا توی زندگی اینطوریه

    تو شلاق اول و دوم رو میبینی و میگی برم تو دلش

    ولی یه چیزی پیش رو هست که فکرش رو نمیکنی

    توی محاسباتت درد شلاق رو حساب کرده بوده ولی درد شلاق روی شلاق رو نه!

     

    خلاصه که چه توی اسونی موارد پیش رو، هم توی سختی موارد پیش رو حواست باشه احتمالا چیزهایی هست که محاسبه نکردی

    نمیدونم دقیقا چطوری قراره به دردت بخوره

    ولی من از وقتی اینو میدونم کمتر نگران اینده ام

     

  • ۰ نظر
    • امین
    • دوشنبه ۸ اسفند ۰۱

    100 تجربه قبل از 30 سالگی [16] تو داری اشتباه میکنی

    اصلا شک نکن

    همین الان، همین الان زندگیت داری یه جا رو اشتباه میری

    و برو

    تا وقتی نفهمیدی اشتباهه، درک نکردی اشتباهه، متقاعد نشدی اشتباهه برو جلو

    تو داری کار درست رو در این لحظه میکنی

     

    و وقتی کار درست در پیشه، تا بیخ پیش برو

    هر وقت فهمیدی اشتباه بوده درستش میکنی

     

    نمیگم قبل عملت فکر نکنیا! فکر کن

    قبل عمل، قبل تصمیم گیری

    ولی وقتی تصمیم گرفتی دیگه خودت رو انگولک نکن هی

    صبر کن اگر یه روز فهمیدی اشتباه بوده بعدش راه درست رو میری

    گور بابای هرکی اینو نمیفهمه و چرت و پرت میگه

  • ۰ نظر
    • امین
    • شنبه ۶ اسفند ۰۱

    100 تجربه قبل از 30 سالگی [15] یه اسمی در کن

    اقا یه اسمی در کن از خودت

    مرد حسابی دو روز دیگه میشه 30 سالت به هیچ بند نباشی

    هرکاری، هرچیزی، هر تخصصی تقریبا قابل جایگزینی هست

    با ابزارها، دستگاه ها، هوش مصنوعی و ...

     

    پس یه اسمی در کن که لااقل دنبال اسمت چهار نفر بیان

     

    ببین عزیزم بیا یه جور دیگه بهت توضیح بدم

    من الان میا پلیز رو دنبال میکنم توی اینستاگرام و یوتیوب و ...

    یه یوتیوبر هست و کلیپ های طنز و ولاگ و ... میذاره

    خودش و کوروش رو دوست دارم و ازشون خوشم میاد

     

    یه زمانی یه پیج داشته که توش محصولاتی به اسم "کو کو رو" میفروخته

    حالا این محصولات چی بودن؟

    یه سری لوازم التحریر ساده با برچسب بازی ها و فیلم ها و ...

     

    چه چیزی باعث میشه ملت اینو بخرن؟

    اسم میا!!!

    یعنی ملت اون لوازم التحریر و اون برچسب رو جدا میخرن میچسبونن به هم دیگه

    چه مرضیه پول بیشتر به این بدن؟ تمام دلیل خرید اسم میا هست!

     

    به عنوان یه ادم، با ارزش باش

     

     

    ببین علم ارزشمند، تخصص ارزشمند، هنر ارزمنشد و ... همه عالیه ها

    ولی اسم خودت...

    اسم خودت یه چیز دیگه است

    اسم خودت رو جا بنداز

    اسمت رو نمیتونن بگیرن

     

    دفعه اول اسم دوره من رو ازم گرفتن

    دفعه دوم اسم شرکتم رو ازم گرفتن

     

    تا الان اسم خودم رو الحمدالله نتونستن بپیچونن

    اسم خودت رو داشته باش که منی که تا کتف تو پاچه ام رفته، این یکی رو ازم نتونستن بگیرن

    از تو که ایشالا مثل من برات پیش نمیاد که دیگه هیچی ...

  • ۰ نظر
    • امین
    • پنجشنبه ۴ اسفند ۰۱

    100 تجربه قبل از 30 سالگی [14] دوربین رو ببر عقب ...

    ظاهرا چارلی چاپلین یه همچین چیزی گفته

    من از روان اتکینسن (مستر بین) شنیدم

    که میگه توی زندگی دوربین رو ببر عقب و از دور به اتفاقا نگاه کن، خنده دار میشه 

     

    من این کارو میکنم گاها

    و جدا ارومم میکنه

    مسخره بازی زندگی

     

    تصادف کردم

    عصبانیم

    یارو داره دری وری میگه

    دوربین رو میبرم عقب

    یه سکانس مسخره و کم ارزش

    یه مشکلی که ماکسیسمم قراره تا هفته اینده یادم بمونه

    اروم میشم

    یه کم

    یه کمم خیلی خودش

    کاملا عملیه

    هرکی گفت حرفه و تئوریه و این چیزا بزن تو دهنش! خودتم اینجوری فکر میکنی بیا بزنم تو دهنت...

     

    حالا نزدی هم نزدی ولی به حرفش گوش نده

    بزرگ بشه یاد میگیره من درست میگم

    نمیدونم شایدم من بزرگ شدم یاد گرفتم اون درست میگه

    من این کارو میکنم فعلا تا بعدا ببینم چی درسته

  • ۱ نظر
    • امین
    • سه شنبه ۲ اسفند ۰۱

    100 تجربه قبل از 30 سالگی [13] اعتماد؟ چی بگم والا...

    برای بار دوم توی زندگیم، و توسط دومین و اخرین شریک کاریم تا این لحظه، پیچونده شدم

    میدونی یعنی چی؟

    یعنی تا به حال دوتا شریک داشتم و جفتشون هم پیچوندنم

     

    از نظر آماری بعیده که 100% شرکام من رو بپیچونن و ایراد از من نباشه

    ولی خوب مشکل اینه که نه خودم میفهمم مشکلم چی بوده

    نه کسانی که ازشون مشاوره میگیرم (دوست و غیردوست) معتقد هستن من ایرادی نداشتم توی این قضیه و خوب پیش اومده دیگه!

    چی بگم والا

     

    باری به هر جهت

    من هنوز اعتماد خواهم کرد

    توی خط اول هم نوشتم "اخرین شریکم تا این لحظه" و همین لحظه در حال صحبت برای شراکت بعدی هستم

    معتقدم به سینرژی و ازش فیدبک عالی گرفتم

    درسته دوبار پیچونده شدم

    درسته سر دومی برندی که 5 سال زندگیم رو از سخت ترین روزهای سربازی تا امروز پاش گذاشتم از دست دادم در یک شب!

     

    ولی خوب توی این مدت کلی هم تجربه و مقداری پول و ... به دست اوردم

    پرسنال برند هم کردم توی این مدت که الان دارم نونشو میخورم عملا

    خلاصه که هیچ کدوم از این دو شراکت پیچونده شده، بی سودش نبوده

     

    هربار یه تغییری در شراکت بعدیم دادم

    و اینبارم همین کارو میکنم

    اصل شراکت رو حفظ میکنم و تغییر شکل میدم

     

    حالا تو بازم فکر کن

    اینا تجربیات قبل 30 سالگیه

    شاید قبل 40 سالگی بگم عجب خری بودم این همه می پیچوندنم بعدش باز فاز گاندی میگرفتم و اعتماد میکردم

    نمیدونم

    این تجربه خاصی نیست

    بیشتر سر در گمی قبل از 30 سالگیه

    من برم به پیچاننده بعدی اعتماد کنم

    خدافظ

  • ۱ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۳۰ بهمن ۰۱

    100 تجربه قبل از 30 سالگی [12] بنویس

    فکر، باد حواس

    میاد میره

    نه به ثمر میشینه نه به درد میخوره نا سر و سامون داره نه هیچی

     

    تا ننوشتیش خیلی ارزشی نداره

    بنویس، شاید افتادی مردی ده دقیقه دیگه

    بنویس شاید یکی دیگه استفاده کرد لااقل

    خیرت برسه، بنویس

     

    این عامل مرگ که اوردم وسط صرفا به عنوان یه Motivate و عامل تحریک بود البته ولی خوب تو بنویس

    وقتی مینویسی فکرت منظم میشه

    باگ هاش مشخص میشه

    کم و کسری هاش میزنه بیرون

     

    وقتی مینویسی یادت نمیره

    بعدا نگاهش میکنی و فاصله ات ازش رو میسنجی و میتونی کمتر کنی

     

    وقتی مینویسی مشکلاتت رو به چشم خودت میبینی و خیلی وقتا همین راهکار رو هم فراهم میکنه

     

    بنویس بزرگوار

    نمیخوایم ننویس!

    اینقدر ننویس تا افکارت، مشکلاتت، گیر و گورهای کارات مثل یه گوله کاموا گره خورده بشه

    نه بفهمی سرش کجاست نه بفهمی تهش کجاست

    سگ سیاه افسردگی دهنتو سرویس کنه با پرداخت میلیونها تومن برای تراپی اون بهت میگه بنویس

    بعد مینویس

    ننوس اقا ننوس اصلا

  • ۲ نظر
    • امین
    • جمعه ۲۸ بهمن ۰۱

    100 تجربه قبل از 30 سالگی [11] خیلی کار کن

    نظر منه ها

    نمیدونم شاید سیستم من اینطوریه

     

    ولی این چرت و پرتای کار نکن و کار کردن زیاد حاصل سیستم های اقتصادی ایلومنیاتی طوره و از این حرفا تو کت من نمیره

    حالا چرت و پرت هست یا نیست رو نمیدونم ولی من کار نکنم حالم بده

     

    کار که میکنی میسازی

    برای خودت

    برای کناری خودت

    برای بعد از خودت

     

    تفریح میکنی چی؟

    تفریحم بکنا

     

    ولی تفریح مثل نفس گرفتن توی شنا میمونه

    مثل این میمونه طرف تو دریاست، بهش بگی تفکر شنا کردن سمت جزیره کار نظام سرمایه داریه میخوان از شنا کردن تو برق بسازن!

    همه اش در حال نفس گرفتن باش!

     

    اره میدونم نفس گرفتن لازمه

    میدونم حال میده

    ولی نفسو میگیری که بهتر شنا کنی

     

    بساز اقا بساز

    چیزی بساز که از درد و رنج خودت و بقیه کم کنی

    جلو گیری کنی

     

    به یه دردی بخور خلاصه

  • ۱ نظر
    • امین
    • سه شنبه ۲۵ بهمن ۰۱