دفترچه شخصی سید محمد امین هاشمی

یک دفترچه مجازی برای یادداشت روزمرگی ها ، خاطرات ، تفکرات ، نظرات شخصی و ...

5/90: یاد این روزا بخیر...

یاد روزایی که امینت جانی داشتیم...

یاد روزهایی که جنگ نبود، یاد روزهایی که مریضی خاصی نبود

یا روزهایی که عزیزایی که حداقل الان به بودنشون عادت داریم بودن

یادش بخیر

 

یادش بخیر دوستانی داشتم که براشون مینوشتم، بعضا حضوری میدیدیمشون و ...

یادش بخیر دورهم جمع میشدیم و میگفتیم و میخندیدیم

 

یاد وقتایی که میشستم توی کافه، تنها قهوه ای که میتونم ازش لذت ببرم (لته) رو میخوردم و وبلاگ نویسیم رو میکردم بخیر

یاد روزایی که میدونستم از سرکار میرم خونه و سقفی بالای سرمه بخیر

 

شاید...

شایدی که به احتمال زیاد به وقوع میگیونده البته

شاید، یه روز یاد این روزها رو بخیر کنم

حداقل بخشیش رو

 

 

و شککککککککککککککککککر که حتی شده به یه لحظه به یه روز به یه ثانیه همین الان قدر این خوبی های زندگیم رو دونستم

و دم شما گرم که خوندی و یاد خوشی های همین الان زندگیت افتادی

و دم من گرم که کمک کردم یادش بیافتی :-)

 

اگر کار بدی میکردم احتمالا عذرخواهی میکردم

حالا که کاری خوبی کردمم دمم گرم پس 

  • ۱ نظر
    • امین
    • سه شنبه ۳۱ خرداد ۰۱

    4/90: یه کم فاصله ...

    فاصله افتاد توی روزنوشته ها و خوب این عادیه

    اما سعی کردم روال زندگیم رو حفظ کنم

     

    امروز و چهارشنبه دو روز بسیار سنگین من هستن و دارم سعی میکنم از سه شنبه کمک بگیرم یه کم بارش رو پخش کنم که له نشم

    جلسات زیاد وقت ادم رو خیلی میگیره

    ولی میدونید چی وااااااقعا بده؟

    این که این جلسات بد تبدیل هم نشن به مشتری

    این بدترش میکنه

    و در حال حاضر حال بازار + حال شخص من دست به دست هم دادن تا یه کم اوضاع نامساعد پیش بره

    اونی که من دلم میخواد نباشه حداقل

     

     

    طبق معمول 99% اوقات، راهکار کاملا مشخص و واضحه و نیازمند یک حرکت چند هفته ای برای حل و فصل کامل

    پیش بریم، به امید خدا...

  • ۰ نظر
    • امین
    • دوشنبه ۳۰ خرداد ۰۱

    3/90: تجربه پلانک مستمر

    عجب ورزش عجیب و غریبیه انصافا

    عوضی کل عزت نفس و غرورت رو با خاک یکسال میکنه

    خیلی ساده و مسخره به نظر میاد

    ولی به 50 ثانیه نرسیده احساس میکنی جونت داره در میره

     

     

    هیچ کاری نمیکنیا؟ خیلی ساده خوابیدی رو زمین

    یه جوری لهت میکنه که ...

     

    توصیه اش میکنم شدیدا

    بحث اب کردن وزن و ... رو بذار کنار

    یه ورزشی که اول تا اخرش ازت 3 دقیقه وقت نمیگیره

    هیچ وسیله ای نمیخواد

    و به چندین بخش مختلف بدن فشار وارد میکنه

  • ۱ نظر
    • امین
    • پنجشنبه ۲۶ خرداد ۰۱

    2/90 : هدف 420 دقیقه کار مفید

    میشه هفت ساعت

    اگر زمان هایی که توی خونه هستم 420 دقیقه کار مفید داشته باشم خیلی خوب میشه

     

    توی سر کار معمولا بالای 400 دقیقه است ولی خوب میدونی؟ خونه فرق داره دیگه

     

  • ۰ نظر
    • امین
    • چهارشنبه ۲۵ خرداد ۰۱

    90 روز نوشتن

    خوب این روز اولش

    1- دوباره میخوام این طرف رو که قبلا دو سه بار انجام داده بودم رو شروع کنم

    2- کاملا شخصی نویسی هست و هیچ فایده ای مطلقا برای خواننده نداره

    3- همه نوشته حداقل یک روز عقب تر از زندگیم هستن (یعنی مثلا الان که این منتشر میشه دیروز کارهاشو کردم - اینم مینویسم خودم یادم بمونه)

     

    روز اول:

    کارهای عقب افتاده به خاطر سفر هفته پیش، با تنبلی چند روز گذشته هی بدتر و بدتر شد

    امروز قصد یه کامبک خفن دارم

     

    تا اینجا روز خوب پیش رفتم واقعیتش

    عالی نه، ولی خوب پیش رفتم

     

    اینقد هم قبلا سیستم رو خوب جلو بردم که کمتر کاری توی دسته کارهای "فوری و مهم" داشته باشم (ماتریس ایزنهاور)

     

    امروز باید لیست کارهایی که این چند قت نوشتم رو صاف کنم

    فردا هم همینطور

    تا از چهارشنبه بتونم برم سراغ کارهای جلو جلو

    این در یکی از بدترین حالتاش هست البته

    وگرنه که امروز کلا کارهای عقب افتاده رو صاف میکنم

     

    بریم ببینیم چطور میشه

  • ۰ نظر
    • امین
    • سه شنبه ۲۴ خرداد ۰۱

    کاش شروعش کنم...

    استفاده از تکنیک هایی مثل کانالیزه کردن تخلیه خشم...

    چقدر توی زندگی عادی میتونه کمک کننده باشه؟

     

    تو که میدونی ادما باید خشمشون رو کنترل کنن

    تو که میبینی در سطح کلان، با راه انداختن بحث های بی اهمیت مثل فم تریپ و نوید محمدزاده و ... چطور خشم مردم به صورت کنترل شده تخلیه میشه تا جای دیگه خودشو نشون نده

    چرا توی زندگی عادیت استفاده نمیکنی؟

    ادمای اطراف رو کنترل نمیکنی؟

     

    حتی سعی هم نکردم که ببینم خوب بلد نیستم که نمیکنم یا چی؟!

    میخوام شروعش کنم

  • ۰ نظر
    • امین
    • دوشنبه ۲۳ خرداد ۰۱

    علاوه بر خودم...

    علاوه بر خودم،اطرافم کسانی رو دارم که احتمالا در بهترین روزهای زندگیشون هستن و به اندازه کافی ازش لذت نمیبرن

    و خودم رو مسئول بخشی از نارضایتی اونها و اونها رو مسئول بخشی از نارضایتی خودم میدونم

     

    حیفه جدا

    میبینم چطور هر لحظه به روزهای مریضی، دردسرهای بچه، دردسرهای کاری و ... نزدیک میشم

    و حیفم میاد که این روزها رو به اندازه کافی لذت نمیبرم

    سعیم رو میکنم اینطور نباشم

    جدا سعیم رو میکنم

     

  • ۰ نظر
    • امین
    • سه شنبه ۱۷ خرداد ۰۱

    یک سری موفقیت ها تموم میشن...

    پاک کردم هرچی نوشته بودما

    خلاصه که همه چیزم اینطوری نیست که بگی باشه حالا صبر میکنم بعدا بهش میرسم

    یه سری چیزا تموم میشن

  • ۱ نظر
    • امین
    • شنبه ۷ خرداد ۰۱

    وعده های بلند مدت بفروشید!! مهم ترین مطلب وبلاگم!!!

    من اینجا نکته آموزشی یادم نمیاد گذاشته باشم

    ولی...

    واقعیتش یه نکته هست که به دلایل مختلف، حداقل فعلا نمیتونم توی پیج کاری و ... بگم

    از اون طرف سئو هم نیست!

    یه نکته بیزنسی هست

    خیلی مهمه

    خیلی خیلی مهم

    کاش خیلی زودتر میدونستمش

     

    میخوام بگمش ولی نمیدونم مهم بودنش رو چند نفر درک میکنن

    چند نفر فکر میکنن این همه حرفی که اولش زدم واقعا به جا بود یا نه

    ولی باورتون نمیشه چقدر تصمیمات کاری من به این تجربه بسته است

     

    بریم سراغ اون نکته مهم:

    "وعده های بلند مدت بفروشید"

     

    بذارید کاملترش کنم:

    "چیزهای ارزشمند و گرون قیمت رو در قالب وعده های بلند مدت با تخفیف زیاد بفروشید"

     

    چرا؟

    چیه داستان؟

     

    داستان اینه که مردم استفاده نمیکنن!

    یادشون میره

     

    ببینید

    من قبلا برای دوره ام پشتیبانی محدود هفت ماهه داشتم

    هر جلسه پشتیبانی بعضا تا نزدیک دو ساعت طول میکشید

     

    بعد اومدم پشتیبانی رو نامحدود کردم

    جلسات بعضا 10 دقیقه ای تموم میشن!

     

    دیدی چی شد؟!

    وقتی مردم فهمیدن که پشتیبانی محدودیتی نداره، استفاده ازش رو پشت گوش میندازن

    ولی وقتی من میگفتم محدود هست، میومدن تا تموم نشده نهایت استفاده رو بکنن

     

    با نامحدود کردن پشتیبانی، هم من زمان کمتری میذارم، هم اونها خوشحال تر هستن که همیشه پشیتبانی دارن

     

    یه مثال دیگه بزنم

    من جلسات مشاوره ام یه مقدار گرونه

    میخوام گرونترش هم بکنم

    بعد چی؟

    بعد بیام کلی تو بوق و کرنا کنم که اقا من تو جلسات مشاوره چیا میدم و چقدر ارزشمنده

    راستش رو بگم؟ اینجا که جای فروش نیست بخوام الکی بازاریابی کنم (بماند که خودم خوب میدونم که در جای فروش هم الکی بازاریابی نمیکنم)

    ولی باور بفرمائید، واقعا توی جلسات مشاوره جون و دل میذارم و شاید از چند صد مشاوره یکی دو تا نسبتا ناراضی داشتیم همین ...

     

    خوب بعدش؟

    بعدش اینکه بعد تو بوق کرنا کردن این قضیه، بیام یهو مثلا 20 جلسه مشاوره رو با قیمت 10 جلسه مشاوره بفروشم

    گرفتی چی شد؟

    من میدونم که مثلا از 20 جلسه استفاده نمیکنن

    ماکسیسمم 3-4 جلسه

    ولی خیلی حال میکنن وقتی ببینن اوه اوه این همه جلسه مشاوره داریم که هررررررررروقت دلمون بخواد میتونیم استفاده کنیم

    همین "هررررررررروقت" باعث میشه استفاده نمیکنن اتفاقا

    و من پولش رو پیشاپیش گرفتم

    و البته که هر زمان امر کنن، پیام بدن، من حتی از کارهای دیگه ام مییزنم و براشون در سریعترین زمان ممکن وقت خالی میکنم و چه حضوری چه انلاین جدا بهشون مشاوره میدم با دل و جون

    وظیفه امه البته، کار خاصی نمیکنم

     

    خلاصه که

    خیلی در عجبم از این نکته مهم که هیچ کس بهم نگفت

    و در قالب یک نکته آموزشی هم نمیتونم توی پیح و ... بگم چون تف سر بالاست

    حیفم اومد با خودم ببرم توی قبر

     

     

    ***

    پی نوشت:

    نمیدونم

    ته ذهنم فکر میکنم شاید این تفکر یه کم پلید باشه

    شاید باید این نکته که فهمیدم رو، با یک سری کارها اصلاح کنم

    مثلا حالا که میدونم اینا چون پشتیبانی نامحدود هست استفاده نمیکنن، خودم پیامک بزنم یاداوری کنم

    یا همچین چیزی

    نمیدونم

    فعلا واقعا نمیدونم...

     

  • ۰ نظر
    • امین
    • چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۰۱

    بیایید دور هم یه کم کتاب نخریم (دورهمی بلاگی)

    از دومین دورهمی بلاگی من همراه این جمع شدم

    دورهمی اول هم نرفتم چون میخواستم ببینم نتیجه اولیش چی میشه بعد برم

    که اون موقع توی وبلاگ هولدن خدا بیامرز نتیجه اشو خوندم و دیدم نه خوب بوده ظاهرا

     

    خلاصه...

    در تاریخ "جمعه بیست‌وسوم اردیبهشت" به اسم نمایشگاه کتاب و به کام ما علاقه مندان به دیدار حضوری دوستان، در نمایشگاه کتاب دور هم جمع میشیم

     

    برای دریافت زمان دقیقتر و مابقی جزئیات به وبلاگ زیر سر بزنید (که از قضا تاریخ برگزاری هم از وبلاگش کپی کردم برای همین نیم فاصله داره وگرنه من و چه به این کارا)

    https://o7rf7o.blog.ir/post/300

  • ۳ نظر
    • امین
    • دوشنبه ۱۲ ارديبهشت ۰۱