دفترچه شخصی سید محمد امین هاشمی

یک دفترچه مجازی برای یادداشت روزمرگی ها ، خاطرات ، تفکرات ، نظرات شخصی و ...

۲۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

145

یعنی جدی کسی هست با جمله زیر مخالف باشه و بگه غلطه ؟


"خداروشکر بعد از سالها حروم اعلام شدن شکنجه در زندان ها و بازداشت گاه ها ، جاسوسی از مردم در پیام رسان های داخلی هم حرام اعلام شد"

در راستای سخنان اخیر رهبری

  • ۱۰ نظر
    • امین
    • سه شنبه ۲۱ فروردين ۹۷

    146


    قرارها رو دوست ندارم
    کلاس ها رو دوست دارم
    امروز روز پر قراره
    سه تا قرار توی یک روز
    کلا روزهای اول سایت روزهای پر قرار هستن
    همه میخوان متحو شن و عجله هم دارن

    نمیخوام مسخره کنما
    خوبه که میخوان متحول بشن
    ولی بده که بعضی افراد تا سن های بالا همینچوری هی میخوان متحول شن هی میخوان متحول شن و اخرم...

    حدود دو سال پیش ، به یه بنده خدایی که خیلی به من کمک کرده بود گفتم بیا برو کلاس گذاشتن رو شروع کن و بحث مشاوره و روانشاسی که توش به معنای واقعی کلمه یکی از بهترین متخصصین هستی رو پیش بگیر
    گفت باشه بعد از عید...

    امسال قبل از عید رفتم پیشش گفتم یادته دو سال پیش رو؟ الان شروع کن الاقل
    گفت بعد از عید!

    خودم نشستم برای صفحه رویدادش رو ساختم گفتم اینجوری نمیشه باید شروع کنی
    ساخت ولی منتشر نکرد
    هنوزهم رویدادش رو نذاشته

    اخه با بیش از 40 سال سن ...
    خوبه که اینقدر امید داری و قربونت برم سنت رفته بالا ها!!
    ادمه دیگه میمیره بلاخره
    سریعتر باش یه ذره یشتر از نتیجه تلاشت لذت ببری خوب عه
    عجبا 

    از نظر دادن و قضاوت اعمال دیگران بگذریم که بی منطق ترین و غلط ترین کاریه که ادم میتونه بکنه
    شاید منم جای اون بودم همین کارو میکردم
    شاید حتی بدتر

    بریم سراغ خودم
    روز 146 / یک روز عادی / پر کار / شلوغ
    و از ساعت دو به بعد به شدت پرثمر
    146 روز تا روز موعود (ایشالا البته)

    چهارشنبه داخل کافه ایونت ، رویداد کارگاهی رایگان دارم برای مباحث مربوط به دیجیتال مارکتینگ و افزایش رتبه سایت در گوگل
    هم اماده ام هم منتظر رسیدنشم
    بدون استرس ، با انرژی و با امید پر شدن کلاس تا بیخ
    بریم برای ارسال ایمیل ها
  • ۳ نظر
    • امین
    • دوشنبه ۲۰ فروردين ۹۷

    147

    روی میز کارت نشستی

    توی گروه با دوستای وبلاگیت در حال چت کردنی

    یه پارچ!! چایی بغل دستته (لیوانش خیلی گنده اس :-D )

    توی تب های مرورگر پروژه ها رو باز داری و روشون کار میکنی

    توی چک لیست ، کارها یکی یکی خط میخوره

    پیشرفت اوضاع رو میبینی

    سختی ها رو رد میکنی

    و از همه مهمتر این قابلیت رو داری که به موضوع "فردا صبح باید بری بیگاری بدی" فکر کنی و شونه هات رو بندازی بالا و و بگی " اِه "


    خداروشکر


    خدا کنه با معرفت باشم و وقتی این دوره "یسر" میگذره و "عسر" سر میرسه این لحظه ها رو یادم بیاد و سرحال شم

    اینجوری نشه که الان روزی چندبار شکر کنم

    بد وقتی سختی میرسه ده برابر شکایت...

  • ۴ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۱۹ فروردين ۹۷

    148

    قرنهاست دارم سعی میکنم بتونم زمانم رو درک کنم

    بتونم مدیریت کنم


    امروز چک لیست نوشتم

    گفتم بذار زمانبندیش کنم ببینم میتونم اجراش کنم یا نه

    اگرم نتونستم ببینم چیا رو کم بهشون زمان دادم ، چ مشکلاتی پیش میاد و ...


    کار 30 دقیقه ایم شد حدود یک ساعت و خورده ای

    یک کار یک ساعتی خارج برنامه پیش اومد

    یک کار 15 دقیقه ای شد حدود 30 دقیقه

    کار 30 دقیقه ای نصفه و نیمه انجام شد اونم در حدود 40 دقیقه یعنی کاملش میره رو یک ساعت و نیم احتمالا

    خدا میدونه اون کار 45 دقیقه ایه چقدر زمان میبره :-D


    خوب بود

    همینجوری باید هی برنامه بریزیم و زمان بذارم تا دیدم واقعی تر بشه

    هر روز یه کم واقعی تر

    اخرش باید ادم بتونه درک از زمانش داشته باشه بلاخره


  • ۲ نظر
    • امین
    • شنبه ۱۸ فروردين ۹۷

    148

    حال الان هست... خوب؟

    همین الان بعد از یک خواب خوب سرصبح ، بعدش انجام کارها و خوندن مطالب طنز و کلی خندیدن

    بعد از خوندن کتاب به شددددددددددددت مفیدم (به خاطر نقطه نظر مسخره هولدن :-|)

    بعد از یک جلسه ظاهرا کاری ولی به شدت با جو دوستانه و خوب

    بعد از یه خواب عصرانه لذت بخش

    و بعدش هم خوردن یک شام مورد پسند

    ...



    عاشق این حالم

    آرامش

    فقط میشه اسمش رو ارامش گذاشت

    نه گشنمه ، نه ناراحتم ، نه حس بیهودگی دارم و نه قراره یه راست بعد از خوابم برم سربازی

    الان خوبه

    خدایاشکرت

  • ۵ نظر
    • امین
    • جمعه ۱۷ فروردين ۹۷

    دورهمی چهارم منهی یک + 149

    دورهمی اول من نبودم

    پس این دورهمی میشه دورهمی چهارم منهی یک


    خوب بود ، حال کردیم

    اخراش بهتر از اولاش بود ، توصیه میکنم دفعه دیگه از آخر شروع کنیم :-|

    اوایل روند شل پیش میرفت


    به فیلم به وقت شام از 10 دادم 4

    به قول یکی از دوستان که الان یادم نیست کدوم بود و تقاضا دارم در کامنت خودش رو معرفی کنه ، فیلم "قابل احترام" بود

    در همین حد


    کتاب هم برنده شدم که فقط نکته منفیش اینه که "خورشید" توش یادگاری ننوشت :-|

    باز کردم ببینم اون چی نوشته که دیدم ننوشته


    جای خالی دکتر و حاجی رو به شکل عجیبی حس کردم


    قرار شد اخرش هولدن بغلم کنه ، نکرد :-(

    عقده ای شدم بدونید تقصیر اونه


    یه نفر پیدا کردم شدیدا عقایدش به من نزدیک بود

    اونم به فیلم 4 داد

    میدونم توی اسمش محتوا داشت

    هنوز نمیدونم کیه

    از یابنده تقاضا میشه لینکش رو داخل کامنت معرفی کنه 


    احساس میکنم گلبول جاسوس وزارت اطلاعات بوده ، والا این چه مدل محافظت کاریه برادر من :-D

    یه ارتباط خفنی داشتم با عامر میگرفتم که رفت زود

    دیدار مجدد "هولدن" خانم ها "زاویه زیست" "میخواهم فاطمه باشم" و "پنجره" بسیار دلنشین بود

    یه خانمی هم بود میگفت من رو میخونه ، اخرشم ارزو کرد سربازیم زودتر تموم بشه ، ایشالا به حق پنج تن همه ارزوهاش با هم براورده شه ، والا ، ادم اینقدر باکمالات اخه...

    در این دیدار با وجود حریر بین خودمون دو سلبرتی (هولدن و حریر) رو در کنار هم داشتیم :-D


    تقریبا همه یه جور خاصی کول بودن ، من و تک تک با هرکدوم اینا بندازی تا اخرش یه کلمه هم با هم حرف نمیزنیما

    ولی توی جمع انگار یه جور دیگه اس


    فعلا همین

    شاید بعدا اضافه کردم بهش


    در ضمن امروز روز 149 بود که الحمدالله تموم شد

  • ۱۷ نظر
    • امین
    • پنجشنبه ۱۶ فروردين ۹۷

    150

    خوب ، تا 231 پیش رفته بودم

    ولی کاری ندارم قبلش عددها چطور بود


    محاسبه مجدد میکنم

    این ماه رو بگو هیچی ، چون اخرش میشه یکی دو هفته مرخصی پایان دوره گرفتن

    فرض رو میذاریم روی اینکه دو ماه هم کسری بدن به خاطر جبهه بابا

    میمونه 5 ماه

    به عبارتی150 روز

    دو ماه بیاد روش میشه 210 روز

    ایشالا که نیاد

    ایشالا که نمیاد

    فعلا بذار ببینیم چی میشه

    تصورش رو که میتونم برای خودم بسازم

    میگم 150 روز مونده

    کی به کیه

  • ۱ نظر
    • امین
    • چهارشنبه ۱۵ فروردين ۹۷

    زندگی در محل کار

    کلا لپ تاپم رو میذارم توی محل کار بمونه

    هر روز یه راست بیام اینجا

    وقتی خونم وقت زیادی رو برای پشت و گذار بیخودی توی اینترنت و ... میذارم

    اینجا محیطش میطلبه که کار کنی

    اینجا بودن رو بیشتر دوست دارم


    راستی

    از فردا روز شمارو هم شروع کنیم...

  • ۳ نظر
    • امین
    • سه شنبه ۱۴ فروردين ۹۷

    زنده یاد کلوب

    اواخر حضورم توی کلوب

    شده بود مثل ایام عید توی بیان

    خلوت شده بود

    یه جوری بود

    دوستایی که داشتشم باهاشون زندگی میکردم به معنای واقعی کلمه ، دیگه نبودن

    نبودن و من نمیتونستم بهشون زنگ بزنم چون فقط توی کلوب دوست بودیم

    نبودن و دستم بهشون نمیرسید

    خیلی حس بدی بود

    انگار از یه خواب خوب داشتن به زور می پروندنم


    امروز یاد اون موقع های کلوب افتادم

    هرچند الان به نظرم منطقیه و خوب این فضای مچازیه و اکثرا دوستی ها هم مجازیه

    ولی هنوزم یاداوری خاطرات اون روزا حس بدی بهم میده


    یه زندگی کردیم داخل کلوب...




  • ۰ نظر
    • امین
    • يكشنبه ۱۲ فروردين ۹۷

    ماشششششششالا چ خلوته

    کلا بیان هیچکس نیست انگار

    من فقط دوتا از کسایی که دنبال میکنم دارن پست میذارن

    فک کنم کاربراش نصفم کمتر شدن

  • ۵ نظر
    • امین
    • دوشنبه ۶ فروردين ۹۷