شما حساب کن
دوازدهم باشه
ما هم اردی"بهشت" باشه
به مناسبت یک عید ، فکرت هم سمت امام دوازدهمت باشه
دیگه تمومه دیگه
شدیدا منتظر این عیدم
شما حساب کن
دوازدهم باشه
ما هم اردی"بهشت" باشه
به مناسبت یک عید ، فکرت هم سمت امام دوازدهمت باشه
دیگه تمومه دیگه
شدیدا منتظر این عیدم
اواخر حضورم توی کلوب
شده بود مثل ایام عید توی بیان
خلوت شده بود
یه جوری بود
دوستایی که داشتشم باهاشون زندگی میکردم به معنای واقعی کلمه ، دیگه نبودن
نبودن و من نمیتونستم بهشون زنگ بزنم چون فقط توی کلوب دوست بودیم
نبودن و دستم بهشون نمیرسید
خیلی حس بدی بود
انگار از یه خواب خوب داشتن به زور می پروندنم
امروز یاد اون موقع های کلوب افتادم
هرچند الان به نظرم منطقیه و خوب این فضای مچازیه و اکثرا دوستی ها هم مجازیه
ولی هنوزم یاداوری خاطرات اون روزا حس بدی بهم میده
یه زندگی کردیم داخل کلوب...
دسته بندی شخصی رو رسما افتتاح کردم و از این به بعد یه چیزایی رو که خییییییییییییییلی وقته دلم میخواد بنویسم ولی نمینویسم رو اونجا بنویسم
قبلا که دفتر و سررسید و ... داشتم اوکی بود و اون تو مینوشتم
ولی خوب یه مدته نمینویسم دیگه
حالا دوباره میخوام بنویسم
توی دسته بندی شخصی
همین دیگه روی حساب احترام به معدود خوانندگان محترم این متن رو نوشتم براتون
دوستتون دارم :-| :-/
ای
حس بدی داشت
دوستتون ندارم :-D
این حس خنده داری داشت خوبه :-D