طرف دو بار زنگ دفترو زده
بچه ها یه بار باز کردن نفهمیدن چی میگه
دوباره زنگ زده میگه بگید مدیر عامل بیاد!
از دارایی اومدن؟ از مالیات اومدن؟ چیه قضیه؟
رفتم خودم باهاش صحبت میکنم میبینم همینجوری ترکی تند تند داره میگه
میگم لطفا فارسی بفرمائید من متوجه نمیشم
بعد شروع کرد قصه که من از فلان جا اومدم و اینا
گرفتم که قضیه چیه
بعد میگه یه 50 تومن به من بده برم صبونه بخورم...
خوب ببین اینجا چندتا چیز تو سرم میگذره
یکی دروغ هایی که خودم شنیدم (دم پارک لاله 6-7 سال پیش یکی که ظاهرا نا نبینا بود گفت یه کرایه تاکسی به من بده من برم بهش ده تومن دادم چند دقیقه بعد کار پیش اومد دوباره برگشتم دم پاک دوباره بهم گفت یه کرایه تاکسی به من بده برم خونه :-)) اسگلم کرده بود)
دروع هایی که دیگران شنیدن و تعریف کردن برام (بشیر میگفت داشتم میرفتم دیدم کنار خیابون یکی نشسته به حالت گریه و زانوهاشو بغل کرده و جلوش یه ترازو شکسته است... دلم سوخت یه پولی دادم بهش فرداش اومدم دیدم دوباره همونجاست با همون ترازو شکسته تو همون پوزیشن:-)) نامردا رو ببینا)
یکی هم اینکه من به واسطه محل زندگیمون کسانی که واقعا نیازمند هستن زیاد دیدم و میبینم اونا از این رفتارا ندارن
خیلی ابرومندتر از این حرفان
خانومه خودش تو خونه مردم کار میکنه بچه هاشم کار میکنن حالا کسی اگر با واسطه یه کیسه برنجی چیزی ببره براشون شاید قبول کنن
اینطوری نیستن که
خلاصه که تهش با اینکه داشت حالم از خودم بهم میخورد که منطقم اجازه نمیده بهش کمک کنم ردش کردم رفت
حالم بده واقعیتش
چون کمک نکردم بهش
میتونستم بکنم و نکردم
و حالم بد میشد اگر کمک میکردم
چون میدونستم داره به احتمال 99% منو خر فرض میکنه
شرایط بدی میذارن ادمو...
خدا لعنت کنه همه اونایی که با دروغ و دغل به خاطر دو زار بیشتر با احساسات مردم بازی میکنن