من یه زمانی دغدغه ام وزنم بود!

یعنی وزنم به شدت پایین بود و شباهت خارق العاده ای به یه تیکه چوب کبریت سوخته داشتم

و این برام مهم شده بود

حالا از سر بی مشکلی یا هرچی...

 

یادمه هزار تا راه رو رفتم

نشد که نشد

راه های باقی مونده برای سلامتیم ضرر داشتن

مثل یک سری دارو ها و ...

نرفتم سراغشون

 

مشکل اینجا بود که من اون زمانم توی سنی بودم که بدنم داشت رشد میکرد

من این رو نمیدونستم

من بدنم اینطور بوده و قرار هم نبوده بمونم

 

مشکل این بود که من فعالیت درستی نداشتم که بدنم درست سوخت و ساز داشته باشه

ورزش میرفتم ولی اونقدری که میرفتم کافی نبوده

بماند که یه مدت ادامه دار ورزش کردم یه 3-4 کیلویی اضافه کردم اتفاقا

 

میبینی مشکل چیه؟

مشکل اینه که ادم توی بعضی مشکلات نمیدونه اصلا چی خرابه که بره درستش کنه

 

چندین مورد اینطوری تو زندگی داشتم

تا اینجا کار نتیجه شده این:

وقتی نمیدونی مشکل کجاست، فقط استقامت کن و درست ترین کاری که میدونی رو ادامه بده!

 

تا امروز زندگیم فکر میکنم این درست ترین باشه