داشتم فیلم About Time رو میدیدم

باحال بود

داستانش ، حرف های توش در مورد ارزش هر روز ادم ، ارتباطات و ...

اما یه جمله گفت همون اول ، که کلا تا اخر فیلم ذهنم درگیر همون یه جمله شد

جمله خاصی نیست ، اصلا نیست

ولی ذهن من رو باید درگیر میکرد


اولش در حد دو ثانیه اشاره کرد به این که توی جوونی یه پسری بوده لاغره درازه زشت...

یاد سالهای اول هنرستان تا اواخر کاردانی افتادم

حالم بد شد

یاد اون روزهایی که چقدر حس بدی به خودم داشتم و فکر میکردم که من مشکلی دارم

در صورتی که کاملا عادی بود و درصد قابل توجهی از ادما ، چه دختر و چه پسر توی اون سن بدنشون داره بزرگ میشه

اینکه یه عده هستن که هیکلشون خوبه چیز عجیبی نیست

هر کس یه جور بدنش رشد میکنه ، چهره اش یه طور تغییر میکنه

به علاوه اینکه 70 درصد قضیه دست خوده ادمه

خوب درست لباس بپوش ، موهاتو مرتب کن ، ادکلن بزن و ...

اینا خیلی موثرن


اگر پسر داشته باشم سر زمانی مثلا 14-15 سالگی در مورد این چیزا باهاش صحبت میکنم

بهش میگم الان از خودت راضی ، دو روز دیگه کم کم ممکنه تغییراتی بکنی که به نظرت ناخوشایند بیاد

اینا عجیب نیست ، درست میشه احتمالا

توی اون سن و سالهای خاص بیشتر کمکش میکنم که لباس های قشنگ بخره و به خودش برسه

بهش کمک میکنم روابط بین ادما رو بهتر بفهمه ، دوستی ها ، روابط کاری ، روابط با جنس مخالف و ...

فک نکنه کسی از اسمون افتاده پایین

اهمیت روابط کاری رو بیشتر درک کنه

از دوستی هایی که دره نهایت لذت رو ببره


خیلی مسئله مهمیه به نظرم

اِنی وی

بازم خداروشکر که گذشت