شروع دوباره

نه ، ده باره

اما با یک حس خوب

حسی بهتر از وبلاگ قبلی

وبلاگی با عمر بیش از یک سال

در اینجا واقعی تر هستم

قبلا وبلاگ و فضای مجازی برام حکم یک دنیایی رو داشت که هر نظری که دارم رو بگم

آزاد باشم، نگران نباشم

ولی فایده نداشت ، آرومم نمیکرد ، بیشتر عصبی میشم و آشفته میشدم و بیشتر حرصم میگرفت

چه کاریه خوب؟ من هر نظری که دارم رو سرجای خودش ، هروقت بحثی پیش اومد و جمعش مناسب بود میزنم دیگه

خوب اون حالت قبلی احتمال داشت یکی سرزده بیاد تو وبلاگ منو ببینه که من  فلان حرف اشتباه رو زدم و راهنماییم کنه و کمکم کنه و من از راه اشتباهم برگردم

یا نه ، یکی سربزنه به وبلاگ منو ببین من یه حرف درست زدم و اون از راه اشتباهش برگرده


بله

اینا خوبی هاش بود

بدی هم داشت

حالا حداقل به واسطه کار و مشغله های مختلف دلم میخواد فعلا درگیر این بحثها نشم

به امید خدا این وبلاگ دیگه طولانی توش نوشته بشه

عاشق وبلاگهایی هستم که وقتی واردش میشی مثلا طرف داره از 10  سال پیش مینویسه

اصلا ادم هاش رو هم دوست دارم

به هر حال

این شد ورق اول این وبلاگ

چی مهم تر از اینکه ورق اول توش آرزو و حرف آخر نوشته بشه؟

اللهم عجل لولیک الفرج @}----