خب...
مجددا من از توی خونه بودن شکست خوردم!
هروقت خواستم توی خونه بمونم و خیلی قوی کار کنم شکست خورده و این دفعه هم رفت روش
ایشالا بلاخره یه روزی موفق میشم توی خونه بمونم و کارام رو مثل وقتی میام سرکار انجام بدم...
دو سه روزی میشه که نصفه نیمه میام سرکار و مجددا تونستم کارها رو تا حدودی بندازم روی غلطتک
ایشالا که روند بهتر هم میشه
برای منی که توی خونه کار کردن برام خیلی سخته و حواسم پرت میشه، به نظرم بهترین راهکار همین تعیین ساعت هست
یعنی ساعت کارها رو بزنم و تعیین کنم حداقل امروز 5 ساعت کار کنم
چون در غیر اینصورت فقط کارهای فوری رو انجام میدم و کارهای مهم که فوری نیستن هی عقب میافتن
امروز دارم تستش میکنم
اقا من دوباره اینجا قرار روز نویس داشته باشم
به مدت حدود 29 روز قاعدتا
داستان اینه که من هر سال ماه رمضان رو خونه میمونم و خوب این خوبی و بدی خودش رو داره
اینکه توی محل کار نیستی بدیشه
چون اونجا جای کار و کارایی ادم قشنگ چند برابره نسبت به خونه
و خوب خوبیش اینه که زمان رفت و امد و یه سری خورده کاری های چرت مثل وقتایی که الکی بچه ها میگیرن و یه سری جلسات حضوری و ... کم میشه
این خیلی وقت گیره ها اصلا دست کم نگیریدش
حالا من برای اینکه یه کم فکرام جمع و جور بشه دوباره میخوام روزانه بنویسم تا بتونم این مدت رو بیشترین استفاده رو ازش بکنم به امید خدا
***
امروزم صرفا مرت کردن کارها و روال شدنه
یه سری خرده کاری بود که از صبح کردم
الان باید برنامه ها رو بنویسم و الویت بندی کنم
نیمه کاره های قبلی رو بررسی کنم و هرچی رو لازمه ول کنم هرچی رو لازمه بندازم عقب و هرچی رو لازمه بذارم توی برنامه هفته یا ماه
یه سری خرید هم نیاز دارم که بتونم توی خونه یه سری ویدیوهامو ضبط کنم
پیگیری یه سری موارد شخصی مثل گارانتی تلوزیون و ... هم هست که توی یادداشت هام نوشتم
امروز خیلی روتینه قاعدتا
بریم شروع کنیم
من هر سال یه بار میشینم میبینم سال قبلم چطور گذشته
و بر اون اساس و بر اساس خودشناسی که بهم میده، یه برنامه حدودی برای سال اینده برنامه میریزم
هیچوقت هم بهش کامل عمل نکردم
اصلا با این نیت نمینویسم که کامل عمل کنم!
مینویسم که مسیرم رو بدونم و کمتر هرز برم
توی سال 1400 من بلاخره مسیر درامد دلاری رو شروع کردم...
از دو راه یکی ادسنس گوگل (که هنوز یه ریالم نداده) هم ارزهای دیجیتال و مخلفاتش که اونم عملا سودی نداده و هرچی داده یه چیزی گذاشتیم روش خرج خودش کردیم
ولی خوب مهم شروعشه
من کاملا راضیم و به مسیر به شدت خوشبینم
توی سال 1400 فکر میکنم بیشترین حجم شرکت توی دوره های سئو رو داشتم هرچند همه رو کامل ندیدم ولی به هرحال یه مقدار دیدم و شاید بتونم بگم در چند سال اخیر یکی از سالهای پر تلاشم در زمینه آموزش سئو دیدن بود
توی سال گذشته بحث فروش مجموعه رو یه مقدار سازماندهی تر کردم، شرکت رو ثبت کردیم و مالیات دادن رو شروع کردیم که البته به نظرم جزو کارهای اشتباهمون بود
توی سال گذشته باشگاه رو شروع و ول کردم و چندین تصمیم این شکلی گرفتم که باعث شد یه کم بیشتر از همیشه سر تصمیم های یهویی فکر کنم
امسال یه فروشگاه اینترنتی راه انداختم که از قضا اونم هیچ سودی نداده مطلقا
دیدم رو نسبت به شراکت بهتر کرد و البته که تلاش در راستای به سود رسوندنش ادامه داره هنوز
الان که دارم نگاه میکنم سال 1400 بدون ناله الکی بخوام بگم، در کل سال خوبی نبوده از نظر کاری چرا که خیلی تصمیم های بیزنسی غلط گرفتم
از ثبت شرکت تا کسب و کارهای کوچولو کوچولو که راه انداختم
در حالی که کافی بود فقط ادسنس و ارز دیجیتال رو استارت بزنم همین
توی سال 1400 نزدیک ترین تجربه ام به مرگ رو با این کرونا بی پدر و مادر داشتم
در مورد مسائل شخصی خودم یک سری تصمیم خیلی مهم و جدی و خاص و متفاوت گرفتم
نوشتن زمان کارهام رو خیلی جدی پیش بردم و کلا خیلی روی برنامه زندگیم مسلط تر شدم
شما حساب کن، من بی برنامه و پرت، تونستم مدت قابل توجهی از جمله همین یک هفته اخیر رو چند روزیش رو تقریبا خالی از کار مطلق بکنم
خیلی پیشرفت چشمگیری محسوب میشه برام
حالا شما از بیرون میبینید شاید مشخص نباشه
توی سال 1400 چندتا از بهترین قرار دادهای سئو رو بستم و چندتا از بدترین قرارداد های سئو که میتونستم ببندم رو نبستم که خیلی خوشحالم از هر دو بابت
در راستای همین مباحث درامد دلاری یوتیوب رو هم شروع کردم راستی که البته خیلی شل پیش بردم ولی بازم از شروع کردنش خیلی راضیم
سال قبل یک کار خیلی زمان برم رو حذف کردم امسال هم یه دونه رو کامل حذف کردم و یکی رو هم مقدمات حذفش رو چیدم
البته تا اواسط سال بعد حذف کاملش طول میکشه احتمالا ولی به هر حال
***
خوب بسه دیگه
برای مرتب کردن افکارم و دید بهتر به خودم شروع کردم به نوشتن
و وسطش رفتم اونور توی یادداشت های برنامه ماه بعدم رو نوشتم و اوکی شد...
به نظرم شماهم یه وقتی بذارین این حرکتو بزنید باحاله
با تمام وجود دلم میخواد کارمو بذارم کنار و برم تو دل بحث های سرمایه گذاری
فارکس، سهام، ارز دیجیتال و ...
یه جور وابستگی هست انگار
در کنار ترس البته
شایدم مسیر رو خیلی دقیق برای خودم مشخص نکردم اینم موثره روش
خلاصه اش اینه که یه چیزی رو با احتمال 70% مطمئنم و اونم اینه که تغییر مسیر به بحث های سرمایه گذاری کار درستیه
یعنی چی اخه
تو مردی مَرد حسابی
حالا بالا سر قبرت جشن بگیرن یا زار بزنن
صد نفر بیان یا یک نفر
توی این شهری باشی یا اون شهر
مراسم با شکوه باشه یا نباشه
جدا چی فکر میکنن یه عده پیش خودشون؟!
ویکی پدیا سید موسی صدر:
موسی صدر در مصاحبه‌ای با مجلهٔ الیقظه کویت به تاریخ ۱۹۷۵/۱/۱۳ دربارهٔ زندگی شخصی خود گفت:
فارغ‌التحصیل دانشکده حقوق دانشگاه تهران هستم.
با تأسف باید بگویم زندگی خصوصی ندارم. اظهار تأسف کردم، زیرا با این روشم به همسر و چهار فرزندم و خانواده‌ام ستم میکنم. پذیرفتن این وضع از جانب آنان از عذاب وجدانم می‌کاهد.
نمی‌توانم بگویم سرگرمی مشخصی دارم. ورزش مرا به خود می‌کشد، به‌ویژه فوتبال. همچنین دیدن تابلوهای رنگ روغن را دوست دارم.
گاهی اصلاً [سیگار] نمی‌کشم و گاهی زیاد میکشم، اما به هر حال کشیدن قلیان را دوست دارم.
من بسیار گریه میکنم. گریه برای من امر غریبی نیست. وی همچنین گفت: «من از کسی ترس ندارم. اما از خداوند بسیار می‌ترسم. همچنین از کوتاهی در وظیفه‌ام هراسانم.»
یه بحثی داریم توی تولید محصول و بحث های استارت اپی و ... به اسم پروتوتایپ
حالا به شکل متفاوتیش MVP هم گفته میشه
بحث چیه حالا
میگه تو اگر راست میگی و فلان محصول و خدمات خفن و گنده رو میتونی بدی بیرون، یه نمونه کوچیک کم هزینه رو بده ببینیم از پسش بر میایی یا نه
هر وقت یه فکر بزرگ به ذهنم میرسه، با یه پروتوتایپی چیزی خودمو به چالش میکشم
ببینم عرضه همین قدریشو دارم
حدود 1 سالی میشه که توی مسائل سیاسی کلا ساکت ساکتم
اینستاگرام، توئیتر، اینجا...
هرچی به ذهنم میرسه سریع سعی میکنم یه نمونه کوچولو موچولوش رو روی کار خودم، زندگی خودم بسنجم به جای اظهار نظر
عارضم به خدمتتون که...
روم به دیوار
شکست پشت شکست
البته که بلاخره یاد میگیرم
بلاخره یه جا میشه نقطه قوتم
اون موقع بیشتر اظهار نظر میکنم
والا دیگه
نه نویسنده ام نه گزارشگرم نه هیچی
مینویسم که مغزم یه کم ازاد بشه و مثلا ادم اهل خطر و کشف چیزای جدیدم نیستم که روزمرگی هام خیلی جذاب باشه
ولی نیاز به نوشتنش دارم...
سر یه سفر 3-4 روزه و تنبلی بیش از حد در مدت این سفر، الان 4 روزی هست که همچون اون حیوان نجیب دارم کارا رو جلو میبرم که جمع بشه
دیروز تقریبا جمعش کردم
از امروز یه کم راول ترم و میتونم کارای کم اهمیت ترم رو هم انجام بدم و دیگه فقط کارای فوری و مهم نباشه کارام
خیلی دلم میخواد هربار میخوام برنامه بریزم یه جدول ایزنهاور بچینم یا یه همچون چیزی توی سرم بیارم حداقل و کارای مهمترم رو مشخص کنم ولی خوب هردفعه فراموش میشه
امروز رو با یک سری کارهای روتین رو مخ + یک جلسه نامهم شروع میکنم و تا حدود 8 شب ایشالا لیست بلند بالایی از کارهای مهم رو حل میکنم
اصلا حالا که اینطوریه توی کارهای امروزم مهما رو مشخص میکنم و انجام میدم
حرف چرتیه ها
یعنی چی اخه
ادم کارمند باشه خیلی بیشتر ازاده اتفاقا
وقتی برای خودت کار میکنی ارتباط با مشتری ناراضی و کاربری که میخوای مشتریش کنی و راضی نگه داشتن مشتری راضی و ... عملا همه اش به دوشته
حالا یا کلش، یا یه بخشیش
مخصوصا اون اوایل کار
مخصوصا تا زمانی که یه شرکت غول و گنده نشدی
اون زمان که شرکت غول و گنده هم بشی هم به شکل دیگه وقتت ازاد نیست
خلاصه که اعصابم خورد میشه بعضی ها با این حرف میخوان بگن بیا کار ازاد داشته باش و برای خودت کار کن
برای خودت کار کردن خییییییییییلی خوبی داره
اصلا نمیتونم درک کنم کسی کارمندی کنه به جای برای خودش کار کردن
ولی خوب یه سری بدی ها هم داره که از جمله اش ازاد نبودنته