میگه همه راضین فقط تو اینجوری

میگه توی تلوزیون داشت با سربازا مصاحبه میکرد سربازه خودش گفت راضیه

گفتم برگه میگیرن زیر دوربین از روش بخونن ، اصلا فرض کن نگیرن ، شما بگو محض رضای خدا آخه چرا یه نفر باید از سربازی اومدن راضی باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!

مگه سودی داره ؟


میگه حالا که میگفتن راضین

برگه ای هم در کار نبود تو بدبینی

خودش داشت میگفت چقدر راضیه یکی از فرمانده های ارشد ارتشم بغلش وایساده بود نگاش میکردم


خندیدم


خودش فهمید چه حرف مسخره ای زده

توقع داشت طرف جلو فرمانده کله گنده ارتش بگه سربازی خیلی بده و اینا 

بعد فرمانده هم بگه باشه عزیزم ببخشید زندگیتو ریدیم توش

برو از این به بعد فقط با بیکاری و بی پولی و سختی های دیگه زندگی سر کن

ما دیگه بهم زهر نمیریزیم



فهمید چ ذرتی پرت کرده

شروع کرد به چیزای مختلف خوردن که اره کسی نامه فدایت شوم برای سربازا ...

جمله اشو تموم نکرده بود گفتم بفرمائید متن نامه رو تایپ کنم تموم بشه بره

خورد تو حالش

گفتم الان یه چیزی بهم میگه وسط حرفش پریدم

ولی نگفت

شاید خوشحالم شد که جلوی خوردنش رو گرفتم

مگه میشه خودش ندونه داره حرف بی منطق میزنه؟!

مگه ممکنه اصن؟!